اصل کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام و تطبیق آن با حقوق بشر معاصر نویسنده: عبدالواحید عاشوریچکیده

اصل کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام و تطبیق آن با حقوق بشر معاصر
نویسنده: عبدالواحید عاشوری

چکیده
اصل کرامت انسانی، یکی از اصول و موضوعات مهم و اساسی است که در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر؛ پایه و اساس بسیاری از حقوق، امتیازات و تکالیف انسانی است. در نظام حقوقی اسلام؛ کرامت انسانی از بدو پیدایش انسان با امتزاج روح الهی و با پیکره و جسم آدمی همراه گشت، تجلی و تحقق یافت. کرامت انسانی به ذاتی و اکتسابی تقسیم می‌شود که مراد از کرامت ذاتی این است که: تمامی انسان‌ها به جهت استقلال ذاتی، توانایی تعقل و تفکر و جهه و نفخه الهی که دارند، فارغ از برتری نژادی، زبانی، قومی و مذهبی از آن برخوردار هستند. کرامت اکتسابی عبارت از این است که: انسان با به کار انداختن استعدادها و توانایی‌های ذاتی خود در مسیر رشد و کسب فضایل اخلاقی از آن برخوردار می‌شوند. مقاله حاضر در مقام گردآوری با رویکرد کتابخانه‌ای و در مقام پردازش به اطلاعات با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی اصل کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر پرداخته است. یافته و نتایج تحقیق حاکی از آن است که در نظام حقوقی اسلام کرامت به ذاتی و اکتسابی تقسیم می‌شود و در نظام حقوق بشری نیز یکی از اصول و مبنای بسیاری از حقوق و امتیازات انسان است که این نظام، کرامت ذاتی همه انسان‌ها را موردتوجه قرار داده است که انسان ازآن‌جهت که انسان است و فارغ از هر نوع تعلقات مذهبی، فکری، نژادی، و قومی که دارند از آن برخوردار هستند. اصل کرامت انسان دارای مبانی است که این مبانی علت اصلی شناخت کرامت به‌عنوان یکی از اصول مهم هستند که نظام حقوقی اسلام: خلفت ممتاز، خلیفه خدا در روی زمین، بهره‌مندی از عقل و خرد، اختیار و آزادی انسان و فطرت الهی را مبنای کرامت انسانی می‌داند که بهره‌مندی از عقل و خرد، اختیار و آزادی و فطرت از مبانی حقوق بشر معاصر نیز هستند

واژگان کلیدی: اصل، کرامت، کرامت انسانی، نظام، حقوق، حقوق اسلام، حقوق بشر.

مقدمه
یکی از اصول و موضوعات بسیار مهم در قلمرو حقوق، فلسفه، اخلاق و عرفان کرامت انسانی است. انسان موجود شریف و گران‌سنگی است که کرامت و منزلت والای او پایه و اساس بسیاری از حقوق، امتیازات و تکالیف انسانی است. کرامت انسانی نه‌تنها به منزله یک حق یا مجموعه‌ای از حقوق غیر قابل سلب و انتقال است، بلکه یکی از مهم‌ترین اصول و مبنای نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر است در نظام حقوقی اسلام؛ کرامت انسان از اصول مهم است که از بدو پیدایش ویژه انسان که با امتزاج روح الهی و خدایی با پیکره و جسم آدمی همراه گشت، تجلی و تحقق یافت. کرامتی که منشأ مقام خلیفه اللهی و جانشینی خدا، تسخیر ارض، مسجود ملائک و فرشتگان مقرب پروردگار گشتن و… برای انسان و با بیان شیوا از سوی خدای متعال کرامت‌بخش به‌صراحت اعلام گردید که ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم که در واقع این اعلام خداوند کرامت ذاتی انسان‌ها را تضمین می‌کند، در نظام حقوقی اسلام تنها به کرامت ذاتی اکتفا نکرده؛ بلکه باتوجه‌به استعدادهای که خداوند به انسان داده است به او کرامت اکتسابی نیز در نظر گرفته شده است که انسان با به‌کاربستن استعداد و توانایی‌های خود در مسیر رشد و کسب فضایل اخلاقی می‌تواند به این کرامت نائل آمده و به مقام قرب اللهی رسد. حقوق بشر معاصر و خصوصاً حقوق بشر غرب پس از جنگ جهانی اول و دوم به این اصل مهم (کرامت انسانی) پی برده و آن را در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجاند. در مقدمه و نخستین بندی از مقدمه، اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز حیثیت و کرامت ذاتی همه انسان‌ها و حقوق برابر و سلب‌ناپذیر آنها مورد تأکید قرار گرفته است. درحالی‌که قبل از جنگ جهانی اول و دوم در میان اندیشمندان غرب؛ انسان سرگذشت پرفرازونشیب را طی کرده است: متفکران غربی گاهی انسان کمتر از حیوان و گاهی گرگ انسان معرفی و گاهی میان انسان‌ها دیوار محکم و بزرگی از اختلاف سرشت و طبیعت برقرار می‌سازد. اما باوجوداینکه نظام حقوقی اسلام کرامت انسانی را مورد تأکید قرار داده و در مهم‌ترین منابع و مصادر آن که قرآن و روایت است به بررسی و اهمیت آن پرداخته و قرن‌ها قبل از حقوق بشر به‌عنوان یک اصل و مبنای حقوق انسان شناخته شده است بازهم برخی از سازمان‌ها جامعه اسلامی را ناقض حقوق بشر و کرامت انسانی قلمداد می‌کنند، اکنون که اصل کرامت انسانی و احترام به حقوق بشر در تنظیم روابط عادلانه بشری نقش تعین کننده و سرنوشت‌ساز دارد و یکی از حقوق بنیادین و اصول مشترک میان نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر است که نادیده‌انگاشتن آن آثار زیان باری بر انسان‌ها تحمیل می‌کند، نقطه عطف مناسبی است تا در این رهگذر بتوانیم اصل کرامت انسانی را از منظر مفهوم، مبانی و انواع کرامت انسانی در هر دو نظام تبیین نموده و به پرسش‌های مطرح شده پاسخ دهیم: مفهوم کرامت انسانی چیست؟ مبانی کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر کدام است؟ انواع کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر کدام است؟ روش نوشتاری مزبور توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و مقام گردآوری با روش کتابخانه‌ای به پاسخ به پرسش‌های فوق، وجوه اشتراک و افتراق کرامت انسانی را در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر خواهد پرداخت.
1.مفاهیم
1-1 تعریف و مفهوم کرامت انسان
«کرامت» کلمه عربی بوده و در فارسی دارا معانی مختلف است که مهم‌ترین آنها عبارت است از: ارزش، حرمت، حیثیت، بزرگواری، عزت، شرافت، انسانیت مقام، موقعیت، درجه، رتبه (دهخدا،1373: 16070) و…که معادل انگلیسی واژه کرامت انسانی”Human dignitu” است به معنای شرف، افتخار، امتیاز و عزت آمده است. اما در اصطلاح «کرمت» به‌رغم اهمیت بسیار والایی که دارد تا کنون در هیچ یک از اسناد بین‌المللی و قوانین داخلی تعریف نشده است؛ بنابراین فیلسوفان و اندیشمندان سعی کرده‌اند تا آن را تعریف و معنای اصطلاحی آن را روشن نمایند؛ امانوئل کانت فیلسوف معروف آلمان می‌گوید: کرامت انسانی حیثیت و ارزشی است که تمام انسان‌ها به جهت استقلال ذاتی و توانایی اخلاقی که دارند، به طور ذاتی و یکسان از آن برخوردارند (رحیمی‌نژاد،1387: 29). محمدتقی جعفری فیلسوف و فقه معاصر ایران در تعریف کرامت می‌گویند: کرامت عبارت است از پاک بودن از آلودگی‌ها عزت، شرف و کمال مخصوص آن موجودی است که کرامت به او نسبت داده می‌شود (جعفری تبریزی،1370: 279)؛ بنابراین می‌توان آن را چنین تعریف نمود: کرامت عبارت است از حق رعایت عزت‌نفس آدمی و یا به تعبیر دقیق‌تر: کرامت حق است بنیادین، مطلق و آمیخته با تکلیف که موضوع آن نفس و ذات آدمی بوده و قابل توقیف، نقل‌وانتقال و اسقاط نمی‌باشد. (کمیته علمی همایش،1386: 51). مخلص کلام اینکه” انسان شاهکار آفرینش، اشرف مخلوقات و کائنات و موجودات است؛ زیرا تجلی‌گاه نور ربوی و محل حلول روح قدسی خالق هستی «و از روح خود به تو دمیدم » (29/حجرات) و خلیفه و جانشین خداوند متعال در جهان هستی. «و به یادآور وقتی که پروردگارت به ملائکه‌ها گفت من در زمین خلیفه خواهم گماشت. » (30/بقره) است که خداوند پاک به او عنایت فرمود و عقل، فطرت، شعور و آگاهی که مهم‌ترین ابزار شناخت و معرفت هستند را در نهاد وی جایگاه بس رفیع به او عطا فرموده و یگانه موجود شد که شایسته‌ای بهرمندی از بنیادی‌ترین حق یعنی کرامت را یافت و مسجود ملایک قرار گرفت. «پس تمامی فرشتگان سجده کردند » (73/ص) که این جایگاه کرامت انسانی است که خداوند متعال به انسان عطا فرموده و آن را کریم‌ترین و عزیزترین مخلوق در میان تمامی موجودات قرار داده است.



1-2 تعریف و مفهوم حقوق اسلام
اسلام نام است برای دینی که خداوند متعال توسط پیامبر اکرم محمد ص به‌خاطر رهنمود بشریت به‌سوی سعادت دو جهان فرستاده شده است. پروردگار جهانی در این رسالت شریعتی را تبیین نموده که تمامی جوانب زندگی بشر را در بر می‌گیرد که این شریعت با قوانین و مقررات کلی و با احکام تفصیلی خود نیازمندی‌های زندگی انسان را از زمان نخستین رسالت تا پایان در نظر گرفته است و برای سعادت دنیا و آخرت انسان احکام و مقرراتی را وضع نموده است که بخش آن شامل رابطه انسان باخدا (عقاید و عبادات) و بخش دیگر آن شامل رابطه افراد با یکدیگر و رابطه افراد با دولت است که بر اساس عدالت و حکمت تنظیم گردید و از طریق آن به اداره هرچه بهتری زندگی در همه ابعاد آن پرداخته (حقوق) است.
بنا بر آنچه که بیان گردید حقوق اسلام آن‌چنان روشن و برجسته است که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ به‌گونه‌ای که حتی اسلام‌شناسان نا معتقد به اسلام، وجود نظام حقوقی در اسلام را امری انکارناپذیر دانسته‌اند. چنانچه که رنه داوید می‌گوید: هیچ اسلام‌شناسی نمی‌تواند به خود اجازه دهد که از حقوق اسلام بی‌خبر باشد. اسلام در جوهر خود دین قانون است. (دانش‌پژوه،1400؛249) و به قول برگ اشتر است: حقوق اسلام عصاره روح حقیقی مسلمانی، قطعی‌ترین مظهر فکری اسلامی و هسته اساسی اسلام است (دانش‌پژوه،290،1400). پس می‌توان حقوق اسلام را چنین تعریف نمود: مجموعه‌قواعد دستوری و لازم‌الاجرا در باره رفتارها و روابط اجتماعی انسان که منطبق بر اراده الهی بوده یا دست‌کم مخالف با آن نباشد و در بستر تکامل نهایی انسان و قرب او به خداوند، تأمین‌کننده نظم جامعه و عدالت فردی و اجتماعی بوده و افزون بر ضمانت اجرای معنوی و درونی از ضمانت اجرای دولتی (مادی، بیرونی و دنیوی) نیز برخوردار باشد (همان؛142) بنا حقوق اسلامی همه افعال مکلفین را دربرگرفته که دولت مکلف اجرای آن در جامعه است.
1-3 تعریف و مفهوم حقوق بشر
تعریفی دقیقی که همه‌ای صاحب‌نظران حوزه حقوق آن را پذیرفته و مورد قبول همه آنها باشد وجود ندارد امای می‌توان واکاوی مفهوم بشر و از ماده دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر و آن را تعریف نمود، واژه بشر در فرهنگ عمید به معنای انسان، مردم و آدمی (عمید، 1375؛ 675) است پس بشر و انسان کلمه عربی و مترادف هستند که در فارسی هر دو به معنای مردم و آدمی هستند. برخی‌ها میان بشر و انسان فرق گذاشت و می بدین باورند که آدمی را از جهت کمالاتش انسان و از جهت شکل ظاهری بشر می‌گویند. ولی تفاوت معنای بین انسان و بشر وجود ندارد، انسان یا همان بشر از جمله موضوعات بی‌نهایت مهم است که دیدگاهی متفاوتی نسبت به آن وجود دارد در. تمدن امروزی مبنای مذهب خود را بر اومانیسم یعنی (اصالت انسان) و انسان‌پرستی گذاشته‌اند (شریعتی،1390؛ 18) در تعریف انسان به معنویات او توجه نکرده و از مسائل مادی پا فروتر نمی‌گذارند و لی این انسان در اسلام موجودی است باارزش و ذاتاً شایسته تکریم که مورد مسجود ملائکه قرار گرفت. «و به فرشتگان فرمان دادیم به آدم سجده کنید » (34/بقره) و همچنان خلیفه خداوند در وری زمین شد. «و به یادآور وقتی که پروردگارت به ملائکه‌ها گفت من در زمین خلیفه خواهم گماشت. » (30/بقره) ترجمه: در زمین خلیفه خواهم گماشت و در ماده دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین آمده است: هرکس می‌تواند بدون هیچ‌گونه تمایز، مخصوصاً از حیث نژاد بنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت‌ها وضع اجتماعی، ثروت ولادت یا هر موقعیت دیگری از تمام حقوق و کلیه آزادی‌های که در اعلامیه حاضر ذکر شده است بهره‌مند گردد. بنا بر آنچه گه گفته شد حقوق بشر را می‌توان چنین تعریف نمود: حقوق بشر آن دسته از حقوقی است که انسان به لیل انسان بودن و فارغ از جنس، نژاد، رنگ، زبان، طبقه اجتماعی یا اوضاع اجتماعی یا میزان قابلیت‌ها از آن برخوردار است. (آراسته،1399؛11). پس حقوق بشر مجموعه حق‌های است منصوب به انسان ازآن‌جهت که انسان است.
2. انواع کرامت انسانی
کرامت انسانی یک مفهوم تشکیکی است که در آغاز ارزش انسان را در مقایسه با دیگر موجودات معین می‌سازد و در طول مسیر پیشرفت، تمایز انسان‌ها را با همدیگر مشخص می‌کند؛ البته دیدگاه کسانی است که انسان را فقط در جسم مادی نمی‌بینند؛ بلکه او را دارای روح خدایی می‌دانند؛ اما در مقابل کسانی وجود دارند که در بررسی آنها از انسان، پا را فروتر از ماده نمی‌گذارند. از این جا است که اصل کرامت انسانی نیاز به یک تقسیم‌بندی دارد.
2-1 کرامت ذاتی یا اعطایی
2-1-1.: کرامت ذاتی در نظام حقوقی اسلام.
کرامت ذاتی: یک نوع کرامت است که همه انسان‌ها جدای از جنس، رنگ و نژاد، غیرارادی و اختیاری از این صفت شریف برخوردارند به این معنی که خداوند همه افراد را، از همان ابتدای خلقت، شرافت و عزت بخشید و با تسلط آنان بر پاره‌ای از مظاهر طبیعت، آنان را در ردیف اشرف مخلوقات قرار داده است. (کریمی، 1393، 10) آیه و روایت متعددی به کرامت ذاتی انسان دلالت می‌کند، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «و به تحقیق ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم » (70/اسراء) و به تحقیق ما بنی‌آدم را گرامی داشتیم و روایات متعددی مبنی بر کرامت ذاتی و جو دارد، نقل است که یکبار پیامبر (ص) برای تشیع جنازه‌ای از جا برخاست در همین حال به وی اطلاع رسید که این جنازه متعلق به یک یهودی است در پاسخ فرمود: مگر انسان نیست (قرضاوی، 1394؛ 133) و همچنان پیامبر (ص) در حدیث فرموده است: هیچ عربی برعجمی و هیچ عجمی بر عربی برتری ندارد و هیچ سیاه پوستی بر سفید پوستی و هیچ سفید پوستی به سیاه پوستی برتری ندارد و همچنان فرموده: الناس سواء کأسنان المشط. (سلیمی، 1386؛ 304) و همچنان در نامه حضرت علی به مالک‌اشتر آمده است که حضرت خطاب به مالک‌اشتر می‌گویند: انسان‌ها دو دسته‌اند یکی در اصل آفرینش با تو مساوی‌اند و دیگری در دین (رحیمی‌نژاد 1390؛ 5)؛ بنابراین اگر ما کرامت ذاتی را برای همه انسان‌ها ندانیم اکثریت اصولی که قرآن برای تمامی انسان‌ها در نظر گرفته است را از ریشه انکار می‌شوند؛ چون مبنای تمامی حق‌ها است، از جمله حق آزادی عقیده، حق آزادی، حق مساوات، و برابری و… چنانچه تبیین گردید کرامت ذاتی تمامی انسان‌ها را در برمی‌گیرد که همه اندیشمندان و حقوق‌دانان اسلامی بدین معتقدند، اما در اینکه کرامت ذاتی قابل سلب است یا خیر؛ اختلاف وجود دارد، برخی از اندیشمندان و حقوق‌دانان اسلامی بدین باورند که کرامت ذاتی قابل سلب است که اگر انسان مرتکب خیانت و جنایت گردد این کرامت از او سلب می‌گردد، مثلاً علامه محمدتقی جعفری در تعریف کرامت ذاتی می‌گوید: کرامت ذاتی و حیثیت طبیعی که همه انسان‌ها مادامی که با اختیار خود به جهت ارتکاب به خیانت و جنایت بر خویشتن و دیگران آن را از خود سلب نکنند از این صفت شریف برخور دارند. (جعفری تبریزی،1370؛ 279) و همچنان می‌گویند: تا زمانی که کرامت اعطایی به فعلیت نرسد حقوق خاصی را برای انسان به دنبال نخواهد داشت (آراسته، 1399؛ 63). در مقابل برخی دیگر بدین باورند که کرامت ذاتی انسان قابل سلب نیست و معتقدین (قابل سلب بودن) کرامت ذاتی را چنین نقد می‌کنند: به لحاظ منطقی ذات شیئ نه قابل وضع است و نه قابل سلب، پس باور و تعریف آنها به یک تناقض آشکار روبرو است، چون آنها معتقد به کرامت ذاتی انسان هستند و مطابق قاعده منطقی ذات قابل سلب و وضع نمی‌باشد؛ بنابراین کرامت ذاتی را می‌توان چنین تعریف نمود: کرامت ذاتی به نوع شرافت و حیثیتی گفته می‌شود که تمام انسان‌ها به جهت استقلال ذاتی، توانایی تعقل و تفکر و وجهه و نفخه الهی که دارند، به طور فطری و یکسان از آن بر خوددار هستند. (رحیمی‌نژاد، 1387؛30).
2-1-2: کرامت ذاتی در حقوق بشر معاصر
پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد که باور به برخی از حقوق فطری و طبیعی برای بشر، از گذشته‌های بسیار دور وجود داشته است. شاید بتوان گفت از هنگامی که قدرتمندان، خودسری پیشه کردند و بر ضعیفان جامعه ظلم روا داشتند، اندیشه حقوق بشر برای مقابله با ستم و بی‌عدالتی شکل گرفت و هدف آن تأمین حداقل حقوق برای افراد جامعه بود.
آنچه که موضوع بحث حقوق بشر است کرامت ذاتی انسان است و کرامت اکتسابی (بررسی خواهد شد) موضوع بحث حقوق بشر یا حقوق بشر معاصر نیست، در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر ضمن شناسایی کرامت ذاتی، تمامی اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و انتقال‌ناپذیر آنان به‌عنوان اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان، به ایمان و دولت‌های عضو سازمان ملل متحد بر اساس منشور، به کرامت انسان و ارزش شخصی انسانی اشاره شده است. همچنین در ماده یک اعلامیه نیز آمده است: تمامی افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ کرامت و حقوق با هم برابرند و آنچه که در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی، سیاسی و اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌هایی بین‌المللی بحث از کرامت ذاتی انسان آمده است و منظور از کرامت ذاتی انسان، عبادت است از ملاحظه انسان از آن حیث که انسان است، و انسان ازاین‌حیث، عزیز، شریف و ارجمند است. هرگاه انسان به‌حکم انسان بودن و نه به هیچ دلیل دیگر ملاحظه گردد احترام ذاتی و ارزش واقعی او لحاظ شده و شخصیت انسانی او ارجمند شناخته شده است. (ابراهیمی گهراز، 1394؛ 102). لرا والنتینی تأکید دارد که حقوق بشر غالباً به‌عنوان حقوق تعریف می‌شود که بشر به‌واسطه عزت ذاتی خود از آن برخوردار است. (قربی، 1399؛ 10) با توجه بر این مبنا و اصول حقوق بشر معاصر کرامت ذاتی انسان است.
2-2. کرامت اکتسابی یا ارزشی
منظور از کرامت اکتسابی، کرامتی است که انسان در سایه ایمان و اعمال صالح خود به دست می‌آورد و هر کس فراخور معرفت و عمل خویش، از این نوع کرامت بهره‌مند می‌شود؛ به‌عبارت‌دیگر، کرامت اکتسابی منزلت و جایگاهی است که برخاسته از تلاش و کوشش انسان در سیر الی الله است و استعداد کسب این نوع کرامت در تمام انسان‌ها وجود دارد و لی تنها مؤمنان، در سایه تعلیم وحیانی به‌مراتب والای انسانی می‌رسند تا جایی که مسجود فرشتگان قرار می‌گیرد. (کمیته علمی همایش،1387؛ 140) کرامت اکتسابی چنانچه از نامش پیداست کسبی است؛ یعنی انسان بر اساس تلاش خود می‌تواند به این مرحله‌ای از کرامت نائل آید که مهم‌ترین معیار و محور این کرامت اکتسابی تقوا و ایما است، قرآن کریم و احادیث متعدد از رسول صلی‌الله علیه و سلم معیار برتری انسان‌ها در میان خود را تقوای الهی دانسته و نفی برتری هر نوع نژاد، رنگ، زبان و… می‌کند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «ای مردم ما (همه ی) شما را از یک مرد و زن (آدم و حوا) آفریدیم (بنابراین همة مردم در این برابرند) و (سپس در آن اقوام) قبایل متفاوت قرار دادیم (برای این بود) تا یکدیگر را بشناسید (که این نیز متضمن مصالح فراوانی است و این تفاوت ازآن‌جهت نبود تا بر یکدیگر تفاخر کنید؛ زیرا که) شریف‌ترین شما در نزد خداوند کسی است که پرهیزگار باشد » (13/ حجرات) و پرهیزگاری چنان حالتی است که از آن به‌جز خداوند کسی آگاه نیست و آن را فقط خداوند به طور کامل می‌داند و خبر دارد. (بنابراین نباید بر قوم و نژاد فخر کرد.). (عثمانی، 1377-1383؛ 164) و همچنان پیامبر (ص) ضمن خطبه‌ای به هنگام حجت الوداع در گرماگرم ایام التشریق فرمودند: ای مردم! پروردگار همه‌ای شما یکی است، و پدر همه‌ای شما هم یک نفر است، بدانید که عرب بر عجم، عجم بر عرب، سرخ بر سیاه، سیاه بر سرخ هیچ‌گونه امتیازی ندارند، مگر باتقوا و خداترسی. (قرضاوی، 1394؛ 132). کرامت مبتنی بر تقوا و ایمان نزد خدا و در روز قیامت می‌تواند ملاک برتری و امتیاز بیشتر انسان‌ها نسبت به همدیگر باشد و نه در این دنیا. به‌عبارت‌دیگر «کرامت ارزشی هیچ تأثیری در حقوق اجتماعی ندارد؛ در حقوق اجتماعی همه انسان‌ها – صرف‌نظر از هر درجه ایمان و تقوای آنان – از این حقوق بهره‌مند هستند» (رحیمی‌نژاد، 1387؛ 31)؛ بنابراین هرچند انسان‌ها داری شئون و حیثیت برابرند ولی با بکار گیری استعدادهای خود به کرامت اکتسابی نائل آید و این کرامت هیچ‌گاه نفی‌کننده کرامت اکتسابی نیست.
3. مبانی کرامت انسانی
انسان و کرامت آن بی‌تردید یکی از اساسی‌ترین موضوعات مطروحه در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر است. اینکه چرا اصل کرامت انسانی از موضوعات مهم در حقوق اسلام و حقوق بشر است را باید در مبانی کرامت انسانی جستجو کرد. مبانی کرامت انسانی در واقع پاسخ به این پرسش است که چرا و بر چه مبنای انسان دارای کرامت است؟ بنابراین مبانی کرامت انسانی را در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر بررسی می‌نمایم.

3-1. مبانی کرامت انسانی در حقوق اسلام
از آنجایی قرآن کریم و احادیث گهربار پیامبر (ص) مهم‌ترین منبع نظام حقوقی اسلام است؛ خداوند در قرآن آدمیان را کریم دانست و به آنان کرامت بخشید و به مقام برتر در برابر دیگر موجودات زمینی رسانید تا انسان جایگاه ارزنده خود را بهتر بشناسد، و پیامبر اکرم (ص) نیز انسان‌ها را به کرامت فراخوانده و کلام پروردگارش تفسیر و تبین نمود و برای حفظ کرامت انسانی سفارش‌ها بی‌شمار کرد. منشأ کرامت در اسلام ذات خلقت بشر است و نیز بر مبنای احکام و فرامین الهی است. ویژگی‌های در انسان است که او را از سایر موجودات متمایز می‌سازد که همین ویژگی‌ها مبنای کرامت انسانی در نظام حقوقی اسلام هستند که در اینجا به بررسی هریک از این مبانی خواهیم پرداخت.
3-1-1. خلقت ممتاز انسان
در نظام حقوقی اسلام و در قرآن کریم که مهم‌ترین منبع آن است؛ انسان نیکوترین آفریده خداوند است. چنانچه می‌فرماید: «ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریده‌ایم » (4/تین) و نیز می‌فرماید: «سپس نطفه را به‌صورت علقه (خون بسته) و علقه را به‌صورت مضعه (چیزی شبیه گوشت جویده) و مضعه را به‌صورت استخوان‌هایی در آوردیم، ازآن‌پس آن را آفرینش تازه‌ای ایجاد کردیم، بزرگ است خدایی که بهترین خلق کنند گان است » (14/ مؤمنین). خلقت احسن از برتری آفرینشی آدمیان بر دیگر موجودات حکایت می‌کند. همین ویژگی برتر آفرینشی همراه است با دمیدن روح الهی، بایستگی سجده فرشتگان بر او را ایجاد کرده است. (اسماعیلی، سیفی، 1398؛ 9) و همچنان انسان در میان تمامی موجودات که خداوند آفریده است دارای و جهه و نفخه الهی است. خداوند متعال می‌فرماید: «پس آنگاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او سجده در افتید » (72/ص). پس ای فرشتگان چون او را استوار بپرداختیم یعنی: چون آدم را به‌صورت بشری مصور ساختیم و اجزای وی را برابر و استوار گردانیدم؛ (و در آن از روح خود دمیدم) یعنی که مالک آن هستم و غیر من مالک آن نیست و به‌این‌ترتیب او را بعد از آن که حیاتی در وی نبود و جماد بی‌جانی بود، زنده گردانیدم. (مخلص،1394؛ 347)؛ بنابراین در واقع ذات انسان به‌عنوان آیینه اسمای الهی، به لحاظ طبیعت و روحانی و جوهر معنوی خود با کائنات و هستی پیوستگی دارد. بدین ترتیب او عالی‌ترین صورت برای هویت حق است. در آموزه‌های سایر ادیان آسمانی، از جمله یهودیت و مسیحیت نیز در باره وجود و جهه الهی برای انسان تأکید شده است. (حسینی، معظمی 1400؛ 7). در نظام حقوقی اسلام انسان موجود در مقابل خداوند نیست؛ بلکه میان خداوند و انسان نوع ارتباط عمیق وجود دارد که این ارتباط عمیق مبانی کرامت انسانی را در حکومت دینی الهی تبین می‌کند. نکته ای که باید یاد آوری نمود این است که: در اسلام اصالت و حقیقت انسان به روح است و حقیقت جسم به گونه ای تبعی و اعتباری است خداوند حقیقت انسان را در بخش اصیل انسان یعنی روح و جان به ودیعت نهاده است و همه خطاب های قرآن این حقیقت انسان را در بر می گیرد (اسلامی، 1395؛ 291).
3-1-2. خلیفه خدا در زمین
از نگاه جهان بینی اسلامی چنین نیست که یک سلسله عوامل طبیعی به طور تصادفی موجب پیدایش موجودی تکامل تر از انواع پیشین خود به نام انسان شده باشد. بلکه انسان به عنوان خلیفه الله در زمین قرار داده شده است. چنانچه که خداوند سبحان در خطاب به فرشتگان می فرماید:«من در زمین خلیفه خواهیم گماشت »(30/بقره) پس انسان به حکم خلیفه بودن می تواند مستجمع صفا مستخلف عنه خود مانند: علم و قدرت، رحمت و غضب و دیگر صفات متضاد شود(کمیته علمی همایش،1386؛ 15). حضرت امام (رح) می‌فرماید: خداوند تعالی به حسب مقام الوهیت همه صفات متقابل را مانند رحمت و غضب. به طور و ظهور، اولی‌ات و آخرت و سخط و رضا مستجمع است و انسان که خلیفه اوست به‌واسطه قربش به آن حضرت و نزدیک بودنش به عالم و حدت و بساطت با دوست دست لطف و قهر حضرت حق آفریده شده است و به همین جهت است که خلیفه الله همچون حضرت باری‌تعالی که متخلف عنه است مستجمع صفات متقابل است. در جای دیگر می‌فرماید: انسان اسم اعظم الهی… و خلیفه خدا در همه عوامل است و انسان کامل از آن حیث که کون جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است کریم‌ترین آیات الهی و بزرگ‌ترین حجت اوست. (کمیته علمی همایش،1386؛ 16). آیت‌الله جوادی آملی نیز در این باره می‌نویسد: کرامت انسان طبق دلیل عقلی و نقلی پذیرفته شده است سند تا کرامت وی همانا خلافت او است؛ یعنی چون وی خلیفه خدای کریم است از کرامت بهره‌مند است. (کمیته علمی همایش، 1386؛ 16). اینکه خداوند به فرشتگان خطاب می‌کند که من جانشینی برای خودم در زمین خلق کنم: درست دقت بفرماید که ارزش انسان در اسلام به‌اندازه است، حتی اومانیسم اروپائی، حتی اومانیسم بعد از رنسانس هرگز نتوانسته است قداستی این چنین متعالی برای انسان فرض نماید (شریعتی، 1390؛ 17.)
3-1-3. بهره‌مندی از عقل و خرد
توانایی تعقل و تفکر مستقل برای شخص اینکه چه چیزی به طور اخلاقی درست یا نادرست است در همه انسان‌ها ذاتی است. انسان به کمک نیروی فطری عقل، این توانایی را دارد که بیندیشد و تصمیم بگیرد تا نه‌تنها به زندگی خود شکل دهد با وضع قوانینی که ساختار زندگی همه را تشکیل می‌دهد، به حفظ و ترویج احترام متقابل مردم‌یاری رساند. عالمان و مفسران در تفسیر این آیه «و محققان ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در بر و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم » (70/ اسراء) بر این امر تأکید کرده‌اند که: مراد از آیه کریمه که خداوند متعال فرزندان آدم را به‌واسطه قوه تعقل و تفکر، نطق و قدرت تمیز حق از باطل و صورت زیبا و تدبیر دنیا و آخرت کرامت و برتری بخشیده است. (رحیمی‌نژاد، 1390؛ 9). در نظام حقوقی اسلام عقل از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است طوری که دین استوار بر عقل و علم است و باعقل و علم هم در جامعه گسترش می‌یابد؛ بنابراین ارتباط بین عقل و دین نیز دوسویه و دوطرفه است؛ زیرا آدمی با عقل خویش مخاطب دین و شریعت قرار می‌گیرد و از همین رو است که شرط مکلف بودن در قبال دین و عقاید اسلامی و احکام الهی برخورداری از عقل است حتی مقدار حسابرسی و پاداش و کیفر خداوند در روز قیامت نیز به‌اندازه عقل است. (اسلامی، 1395؛ 141). اسلام به اقتضای کرامت( عقل) انسان، احکامی مانند: حق تعلیم و فراگیری دانش، حق تعلیم و آزادی و اندیشیدن، حق پژوهش و تحقیق و حق پرسش. قبول این حقوق به معنای آن است که اسلام برای کسی که می خواهد سرمایه، عقلی خود را به کار گیرد و آن را در مسیر اندیشیدن فعال نماید، نه تنها مزاحمتی ایجاد نمی کند، بلکه با مزاحمان هم بر خورد می کند و«امنیت» در فضای اندیشه و آموزش را فراهم می آورد.(سروش،1386؛ 13). باید یاد آوری نمود که عقل علاوه بر؛ اینکه یکی از مبانی کرامت انسانی در حقوق اسلامی است؛ عقل یکی از منابع مهم نظام حقوقی اسلام نیز می باشد.
3-1-4. اختیار و آزادی انسان
از دیگر مبانی کرامت انسان، ویژگی اختیار و آزادی اراده اوست. خداوند متعال انسان را آزاد و مختار آفریده تا خود مسیر حرکتش را برگزیند؛ خداوند خواسته تعالی و مکان بشر، ارزشمند باشند و لذا به او قوه اختیار عنایت کرده و در هر مورد راه خیر و شر را برای او تبیین نموده است؛ پروردگار انسان، در قرآن سوره‌ای به نام انسان معرفی شده بر ساختار وجودی او شاره می‌کند و می‌فرماید: «ما انسان را از نطفه‌ای بر آمیخته آفریدیم، او را می‌آزمایم؛ ازاین‌رو شنوا و بینایش گردانیده‌ام. ما به او راه را نشان داده‌ایم، خواه سپاسگزار باشد خواه ناسپاس » (76/ انسان). مفسران بزرگ از جمله علامه طباطبایی در ذیل آیه مذکور بر قوه اختیار و آزادی عمل انسان اشاره کرده‌اند و بیان می‌دارد که سبیل و راهی که خدا انسان را بدان سو هدایت کرده، راه اختیاری است و شکر و کفری که مترتب بر آن است، در جهت چگونگی انتخاب اوست و هدایت در آیه به معنی «ارائه‌طریق» و نه ایصال و رساندن به‌غایت و مطلوب است. (مؤدب،1386؛ 11). زمخشری هم از مفسران معتزله مسلک است. در ذیل آیه به قوه اختیار و اراده بشر اشاره می‌کند و کفر انسان را به سوءاختیارش مربوط می‌داند. علامه معینه نیز بر قدرت عقل و حریت و اراده ذیل آیه مذکور اشاره می نماید و بر رویاتی از امام صادق(ع) در قلمروه اختیاراو استشهاد می‌کند.(مؤدب، 1386؛ 11). حضرت امام خمینی(س) به استناد آیات مذکور در مبانی قرانیش که انسان را موجودی مختار دانسته اختیار و آزادی اراده اورا، ویژگی مهمی برای رسیدن به کرامت نفس او می داند و معتقد است که هر انسانی در صورتی که از اختیار خود بهره صحیح را ببرد و با قوه عقل، راه صحیحی را که خدا بدان نشان داده، دنبال کند، شریف و عزیز و برخوردار از کرامت نفس می شود. ایشان بر پیروی راه مستقیم در رسیدن به کرامت نفس که همان راه انسانیت است تاکید می کند ومی فرماید: یک راه؛ راه انیانیت است که این صراط مستقیم است، صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است یک طرفش به الوهیت… اختیار با شماست که دو راه ارا اختیار کنید.(مؤدب، 1376؛ 11). تنها فضیلتی که انسان نسبت برهمه ای موجودات عالم دارد اراده او است، یعنی تنها موجودی است که می تواند خلاف حتی سرشت غریزیش عمل کند.(شریعتی،1390؛ 19).
3-1-5. بهره مندی از فطرت الهی
از دیدگاه حکت اسلامی که ریشه در تعالیم و حیانی دارد انسان در ذات خویش خداشناس، خداخواهی و موحد است و شرک امری عارضی است، و مطالعه در حقیقت انسان و گرایش‌های عالی انسانی او این حقیقت را آشکار می‌سازد؛ چرا که هر انسانی کمال خواه آفریده شده است. چنانچه امام خمینی (ره) می‌فرماید: یکی از فطرت‌های جمیع سلسله بنی الانسان مخمر بر آن هستند و یک نفر در تمام عالیه بشر پیدا نشود که برخلاف آن باشد و هیچ یک از عادات و اخلاق و مذاهب و مسالک و غیر آن، آن را تغییر ندهد و در آن خلل وارد نیاورد، فطرت عشق به کمال است که اگر در تمام دوره‌های زندگانی بشر قدم زنی و هر یک از افراد هر یک از طوایف و ملل را استنطاق کنی، این عشق و محبت را در خمیره او می‌یابی و قلب او را متوجه کمال می‌بینی. (کمیته عملی همایش، 1386؛ 20). خداوند متعال می‌فرماید: «ای رسول ما توجهت تنها به آیین پاک و فطرت اسلام باشد و همواره از دین الهی که فطرت آدمیان بدان معطوف است پیروی کن که در خلقت الهی تغیر و تبدیل راه ندارد و آیین استوار حق همین است » (30/ روم). فطرت مشترک خداگرایی در انسان‌ها همه افراد بشر را صاحب کرامت ذاتی کند و بر مبنای فطرت مشترک کمال خواهی و عشق به سعادت جاودانی و حقیقتی است که انسان‌ها می‌توانند فارغ از نوع تفکر مذهبی و نژادی دورهم بنشینند و حقوق بشر بنویسند و این مبتنی بر این ایده است که انسان چون در اصل خلقت مشترک هستند و از کرامت ذاتی برخوردار هستند. (کمیته علمی همایش،1386؛ 21).
3-2. مبانی کرامت انسانی در حقوق بشر معاصر
آز آنجا که اصل کرامت انسان یکی از اصول مهم و اساسی حقوق بشر معاصر بوده و مبنای تمامی قواعد حقوق بشری و میثاق‌های بین‌المللی است. با توجه بر این بررسی مبانی این اصل (کرامت انسانی) خالی از فائده نیست.
3-2-1. بهره‌مندی از عقل و خرد
تردیدی وجود ندار که انسان به لحاظ بهره‌مندی از نیروی عقل و شعور و برخورداری از تفکر از موجودات دیگر امتیاز پیدا کرده است؛ بنابراین یکی از مبانی مشترک کرامت انسانی در دیدگاه اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر خردمندی انسان است، طوری که در ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز مبنای حیثیت انسان را عقل و جدان آن دانسته است. در شرح این ماده آمده است: همه افراد بشر دارای عقل و وجدان هستند و می‌بایست نسبت به یکدیگر باروح برادری رفتار کنند. (اللهبداشتی،1386؛7).در غرب حد و کارکرد غرب مستقل از وحی است، به نظر هیوم، عقل برده احساسات سرکش است، بدین معنا که اعمال انسانی ناشی از هواوهوس یا احساسات است و نه عقل. تفسیر دیوید هیوم از عقل در عرض شهوت و میل، بلکه در طول و خدمتگزار شهوت است. (اسلامی، 1395؛ 233). کانت می گویند: آنچه به هرکس مقام و موقعیت اجتماعی می دهد نیروی فطری عقل است و نیز توان هر فرد از زن و مرد برای اینکه بیندیشد و تصمیم بگیرد که تنها به زندگی خود شکل دهد، بلکه با وضع قوانینی که ساختار زندگی همه کس را تشکیل می دهد به حفظ و ترویج احترام متقابل مردم یاری رساند(راجر، 1380؛ 45). اما با وجود تأکید اعلامیه جهانی حقوق بشر به جایگاه عقل. در غرب«مسیحیت» در قلمرو ایمان برای خرد حق مداخله قایل نیست. می گویند: آنجایکه انسان باید به چیزی ایمان بیاورد، حق ندارد فکر کند. وظیفه یک مومین خصوصا یک کشیش و حافظان ایمان مردم این است که هجوم فکری استدلال و عقل را به حوضه ایمان بگیرد. ( اسلامی، 1395؛ 304).
3-2-2. اختیار و آزادی اراده
در تعریف آزادی چنین گفته اند: آزادی عبارت از حقی است که به موجب آن افراد بتوانند استعدادها و توانایی های طبیعی و خدادادی خود را به کار اندازند، مشروط بر آنکه آسیب یا زیانی به دیگری وارد نسازد. بر این اساس آزادی نیز حدی خواهد داشت، بر این اساس آزادی نیز حدی خواهد داشت. فلیسوف فرانسوی«منتسکیو» در نقد کسی که در بیان حد اعلای آزادی غلو کرده است، می گوید: «حد اعلای آزادی آنجاست که آزادی به حد اعلا نرسد» (هاشمی، 1384؛ 208). امروزه در جامعه غربی مهم‌ترین مسئله‌ای که اندیشه نسل حاضر و به‌ویژه تحصیل‌کرده راه به خود معطوف ساخته مسئله آزادی است. کرامت انسان را در این می‌دانند که انسان در گزینش هر نوع عقیده و عمل آزاده باشد و هیچ شخصی و مقامی نتواند انسان را نکوهش کند و یا جلوگیری کند. البته اختیار و آزادی از مباحث مهمی است که از همان آغاز تفکر بشری. ذهن بزرگ‌ترین متفکران و اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. از متفکران غربی گرفته تا اندیشمندان اسلامی همگی به‌گونه‌ای با این مسئله دست‌به‌گریبان بوده‌اند. (اسلامی، 1395؛ 248). مسئله آزادی یکی دیگر از وجوه مشترک تفکر اسلامی و اعلامیه جهانی حقوق بشر در باب کرامت انسان است که او تنها موجودی است که تا این اندازه اختیار و آزادی اراده برخوردار است. اولین مجموعه از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ یعنی مواد سه تا بیست و یک آن حاوی سلسله‌ای از حقوق مدنی و سیاسی است که همه‌کس از آن برخوردار است هستند. حق حیات، حق آزادی و امنیت شخصی که در ماده سه به رسمیت شناخته شده است اساس همه حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی متعاقب آن‌ها از جمله رهایی از بردگی شکنجه و… حق آزادی بیان و آزادی مسافرت و عدم مداخله در زندگی خصوصی افراد است. (اللهبداشتی،1386؛ 9).
3-2-3. بهره‌مندی از فطرت
پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد که باور به برخی از حقوق فطری و طبیعی برای بشر، از گذشته‌های بسیار دور وجود داشته است و شاید بتوان گفت از هنگامی که قدرتمندان، خودسری پیشه کردند و بر ضعیفان جامعه ظلم روا داشتند، اندیشه حقوق بشری برای مقابله با ستم و بی‌عدالتی شکل گرفت و هدف آن تأمین حداقل حقوق برای افراد جامعه بوده است. به‌عبارت‌دیگر از همین نکته بود حقوق بنیادین انسانی همچون حق حیات، حق کرامت حق آموزش‌وپرورش، حق آزادی مسئولانه و حق برابری در برابر حقوق و قوانین پدید آمد تا نظم و آرامش را برای جامعه انسانی به ارمغان آورده، حیات مطلوب انسانی را تأمین کند. (حسینی، معظمی، 1400؛ 10). فطرت مشترک خداگرایی در انسان‌ها همه افراد بشر را صاحب کرامت ذاتی می‌کند و بر مبنای فطرت مشترک کمال خواهی، و عشق به سعادت جاودانی و حقیقی است که انسان می‌توانند فارغ از نوع تفکر مذهبی و نژادی دورهم بنشینند و حقوق بشر بنویسند، و این مبتنی بر این ایده است که انسان‌ها چون در اصل خلقت مشترک هستند و از کرامت ذاتی برخوردار هستند. پس دارای حقوق مشترکی نیز هستند و این محل تلاقی حکمت اسلامی و مبانی فلسفی مفاد حقوق بشر در باره حقوق فطری و ذاتی انسان‌ها است. (اللهبداشتی، 1386/10) در حقوق بشر معاصر منظور از فطرت، حقوق طبیعی نه فطرت الهی، میل های طبیعی انسان را مبنای مشروعیت قواعت قواعد قرار دادند و این مهم ترین تحول اساسی در نظریه حقوقی طبیعی بوده. در دوران مدنیته، هر قانون طبیعی که ریشه در امیال انسان نداشت مورد تردید قرار گرفت و حقوق انسان بر امیال طبیعی او بنیان شد. و در اعلامیه جهانی حقوق بشر، حقوق طبیعی یا فطری عبارت است از حقوق ناشی از حیثیت ذاتی انسان که که هیچ کدام از عوارض انسانی، مثل زبان، نژاد، جنسیت و مذهب در آن دخالت ندارد. (نوروزی، 1393؛ 93).
نتیجه‌گیری
اصل کرامت انسانی و احترام به حقوق بشر؛ یکی از اصول اساسی و بنیادین در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر است. این اصل در نظام حقوقی اسلام از آغاز رسالت بانی این نظام به رسمیت شناخته شد و در آیات و روایات متعددی مورد تأکید قرار گرفت، اما در نظام حقوقی بشر بعد از جنگ جهانی اول و دوم به این اصل مهم توجه صورت گرفت تا در تنظیم روابط عادلانه انسانی و تأمین امینت و صلح بین‌المللی نقش تعیین‌کننده و اساسی دارد که نادیده‌گرفتن آن مصیبت‌های زیادی بر پیکر بشر وارد کرده است. کرامت عبارت است از شرافت، حیثیت و عزت، حرمت است. کرامت انسانی به دودسته کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی قابل‌تقسیم است. کرامت ذاتی به نوع شرافت و حیثیتی گفته می‌شود که تمام انسان‌ها به جهت استقلال ذاتی، توانایی تعقل و تفکر و وجهه و نفخه الهی که دارند، به طور فطری و یکسان از آن بر خوددار هستند و کرامت اکتسابی؛ منزلت و جایگاهی که انسان با تلاش و کوشش خود به این مرحله می‌رسد. نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر اصل کرامت ذاتی انسان را به‌عنوان یکی از اصول مهم و اساسی و مبنای تمامی حقوق پذیرفته اند و همچنان در تعریف کرامت ذاتی اشتراک دارند و اشتراک در اینکه کرامت ذاتی متعلق به‌تمامی بشریت بوده و عوامل مانند: رنگ، قوم، نژاد، مذهب، زبان و غیره هیچ تأثیر در آن ندارد و جه افتراق نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر در مورد انواع کرامت انسان این است که: در نظام حقوقی اسلامی کرامت به ذاتی و اکتسابی تقسیم می‌شود (تعریف کرامت ذاتی و اکتسابی بیان گردید) که در این نظام علاوه بر کرامت اعطایی الهی، انسان می‌تواند با به‌کاربستن استعدادهای درونی خود می‌تواند به مقام قرب الهی نائل شده و کرامت اکتسابی را کسب نماید، هرچند این کرامت اکتسابی امر درونی و الهی است که فقط خداوند متعال از این آگاهی دارد و می‌داند که کدام بنده او به این مقام رسیده است؛ از سبب کرامت ذاتی است منشأ حقوق اجتماعی است. در حقوق بشر معاصر این تقسیم‌بندی کرامت به ذاتی یا اعطایی و اکتسابی یا کسبی وجود ندارد، بلکه آنچه موضوعیت دارد کرامت ذاتی انسان است و گویا در این نظام حقوقی به استعدادهای درونی انسان‌ها توجه نشده است. اصل کرامت انسانی دارای مبانی است که در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر مورد بررسی قرار گرفت؛ از آنچه گفته شد مبانی و لوازم کرامت انسان از دیدگاه اسلام و حقوق بشر معاصر موارد اشتراک آن عبارت بود از: نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر هر دو بر کرامت ذاتی تأکید دارند و هر دو نظام بر حفظ این کرامت نیز تأکید دارند که هر فرد انسانی در حفظ کرامت خویش بکوشد. آحاد افراد جامعه انسانی و نیز دولت‌ها و حکومت‌هایی که افراد در سایه آن زندگی می‌کنند باید در حفظ کرامت ذاتی انسان تلاش نمایند و همچنان در برخی مبانی کرامت انسانی مانند: بهره‌مندی از خرد انسانی و اختیار و آزادی اراده و فطرت مشترک‌اند هرچند در مفهوم و گستره این مبانی اخلاف دارند. اختلال نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر معاصر در مورد مبانی کرامت انسانی در این است که: بر اساس جهانی بینی نظام حقوق اسلام انسان آفریده خدا است و این انسان در اسلام متشکل از جسم مادی و روح الهی است که اصالت انسان به روح آن است که خداوند به آن دمیده است و بر فطرت توحید سرشته شده است. به‌طورکلی نظام حقوقی اسلام کرامت را از حقوق خدادادی می‌داند، اما حقوق بشر معاصر در این سکوت است و در حقوق بشر معاصر اصالت انسان به جسم مادی آن است نه روح آن و همین باور است که منجر به ظهور مکاتب اومانیسم شده است.
منابع:
*قرآن مریم
الف: کُتب
1. آراسته، حسین جوان، (1399) حقوق بشر در اسلام، قم، پژوهشگاه حوضه و دانشگاه، چ سوم.
2. اسلامی، محمدرضا، (1395) ساحت انسان: ناآگاهی به جایگاه انسان در اسلام و غرب، گرگان، نشر پیک ریحان، چ اول.
3. جعفری تبریزی، محمدتقی، (1379) تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب، انتشارات مؤسسه تدوین و نشر آثار استاد علامه محمدتقی جعفری، چ پنجم.
4. جعفری تبریزی، محمدتقی، (1385) حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب، مؤسسه تدوین و نشر آثار استاد علامه محمدتقی جعفری، چ دوم.
5. دانش‌پژوه، مصطفی، (1400) کلیات حقوق اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ج دوم.
6. دهخدا، علی‌اکبر، (1373) لغت‌نامه دهخدا، ج11، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ اول.
7. راجر، سالیون،(1380) اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، انتشارات طرح نو، چ دوم.
8. رحیمی‌نژاد، اسمعیل، (1387) کرامت انسانی در حقوق کیفری، تهران، نشر میزان، چ اول.
9. سلیمی، عبدالحکیم، (1386) نقش اسلام در توسعه حقوق بین‌الملل، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ دوم.
10. عثمانی، محمد شفیع، (1377-1383) تفسیر معارف القرآن، ج 13، تهران، انتشارات شیخ‌الاسلام احمد جام، چ دوم.
11. شریعتی، علی،(1390) انسان، انسان و مکتب های مغرب زمین، تهران، نشر الهام، ج اول.
12. عمید، حسن،(1375) فرهنگ عمید، تهران، نشر امیر کبیر، ج6.
13. قرضاوی، یوسف، (1394) ویژگی‌های کلی اسلام، سایت کتابخانه عقیده، چ اول (دیجیتال).
14. کمیته علمی همایش، (1376) کرامت انسان در ادیان و مکاتب، تهران، نشر عروج، چ اول.
15. کمیته علمی همایش، (1386) کرامت انسان در قرآن و سنت، ج2، تهران، نشر عروج، چ اول.
16. مخلص، عبدالرؤوف،(1394) تفسیر انوار القرآن، ج3، سایت کتابخانه قلم، ج اول(دیجیتال).
17. هاشمی، محمد،(1384) حقوق بشر و آزادی های اساسی، تهران، نشر میزان، چ اول.
مقالات:
18. اسماعیلی، محسن، سیفی، محمدمهدی، (1397) مؤلفه‌های کرامت ذاتی انسان در اندیشه علامه طباطبایی.
19. اللهبداشتی، علی، (1386) مقایسه کرامت انسان در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر.
20. ابراهیمی گهراز، معصومه، (1394) اصل کرامت انسانی در فقه امامیه و کاربرد آن در حقوق موضوعه.
21. حسینی، سید مصطفی، معظمی، هاجر گودرزی، (1400) کرامت ذاتی انسان از دیدگاه حقوق بشر در اسلام و در حقوق بین‌الملل.
22. رحیمی‌نژاد، اسمعیل، (1390) نگرش اسلامی به کرامت انسانی،
23. قربی، سید محمدجواد، (1399) کرامت انسانی و حقوق بشر؛ بررسی مقوله کرامت در اسناد بین‌المللی حقوق بشر.
24. مؤدب، سیدرضی، (1398) کرامت انسانی و مبانی قرآنی آن از نگاه امام.
25. نوروزی، رضا،(1393) مبانی شناخت کرامت انسان از دیدگاه اسلام با نگاه به مبانی حقوق بشر غرب.
سایت ها
26. https://fawikipedia.org.
27. https://www.jomhornews.com
28. Https://www.mehirews.com.
29. https://8am.med.hr .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا