#حکم شرعی آموختن خط برای زنان
چالش های اجتماعی و فرهنگی کشور ما ناشی از نا آگاهی وفهم نادرست از احکام شرعی می باشد؛ چون در نصوص مبارک دین اسلام در مورد آموختن، خواندن ونوشتن برای مرد وزن بدون تفاوت به صورت عام و فراگیر تاکید شده است.
با وجود آنهم حکم لازم بودن آموختن علوم تجربی و مهارتی برای زنان در میان مردم ما روشن نیست؛ چون به اساس برخی روایات ضعیف و ساختگی قسمی پنداشته می شود که گویا اسلام برای زنان آموختن، نوشتن، مهارت ها ودانش عصری را، اجازه نداده است.
این درحالی است که اسلام نه تنها برای زنان آموزش دانش دینی و اجتماعی را، اجازه داده است، بلکه زنان را مانند مردان به این کار تشویق نموده و برای شان آموختن را واجب دانسته است.
بنا براین وظیفه ی دانشمندان وچیز فهمان است که این گلیم تاریکی را – که اذهان مردم را پوشانده است- بر چینند و کشور را با چراغ دانش روشن سازند؛ زیرا به دین الله تعالی جفای بزرگی خواهد بود که ما از نشانی دین، زنان را از خواندن ونوشتن باز داریم!
مخالفان خواندن ونوشتن زنان، به برخی روایات موضوعی وساختگی استناد نموده اند، و هدف نوشتن این مقاله روشن نمودن همین موضوع میباشد.
نخست روایاتی را که مبنی بر منع نوشتن زنان آمده است، ارزیابی می کنیم و در ادامه دلایل ونصوصی تشریح وتبیین می شود که بدون استثناء زنان، ارزش آموختن علم و دانش را باز گو می کنند.
بخش نخست:
” لاتنزلوهن الغرف ولا تعلموهن الکتابة”
بر رسی روایت فوق:
امام طبرانی، بیهقی وحاکم – رحمهم الله – از عائشه رضی الله عنهما روایت نموده که رسول الله – صلی الله علیه وسلم – در مورد زنان فرموده اند:«لا تنزلوهن الغرف ولا تعلموهن الکتابة، یعنی النساء وعلموهن المغزل وسورة النور»
“زنان را در بلند منزلها ساکن نسازید وبه آنها نوشتن را نیاموزید، وبرای شان هنر دوزنده گی و سوره ی نور را بیاموزانید!”
از این روایت روشن می گردد که اسلام آموختن خط ونوشتن را برای زنان ناروا دانسته، چیزی را که بزرگترین وسیله ی دانش اندوزی است، قسمیکه نوشتن در راه آموزش دانش ها ومهارتها رول بسیار مهم دارد وبدون – نوشتن- آموختن دانشها ومهارتها تقریبا ناممکن می شود/ کاری است ناشدنی.
اما استدلال نمودن به روایت بالا، جهت منع آموختن زنان، بنا به چند دلیل نادرست است:
نخست: ضعیف بودن سند روایت، با وجودی که حاکم سند این روایت را صحیح دانسته است، اما دانشمندان تخریج احادیث، جرح و تعدیل، همه این روایت را نادرست وموضوعی(ساختگی) دانسته اند، که در این باره به گفته های برخی از دانشمندان اشاره می کنیم:
1. امام ذهبی بعد از این گفته ی حاکم(هذا صحیح الاسناد و لم یخرجاه ){این حدیث صحیح الاسناد است و بخاری ومسلم آن را تخریج ننموده اند}، میگوید: بل موضوع، به این معنا که این روایت صحیح نی، که جعلی و موضوعی(ساختگی) است.
2. حافظ ابوبکر هیثمی گفته است: یکی از راویان این حدیث هم محمد ابن ابراهیم شامی است و اورا امام دار قطنی “کذاب”( دروغ گو) دانسته است.
3. حافظ ابن حجر عسقلانی، محمد ابن ابراهیم را ” منکر الحدیث” و یکی از کسانی دانسته که حدیث را “وضع” (جعل و می ساخته )است.
4. حافظ شمس الحق عظیم آبادی در کتابی که زیر نام” عقودالجمان فی جواز تعلیم الکتابة للنسوان” نوشته، در این کتاب پیرامون روایت فوق گفته است:” و احادیث النهی عن الکتابة کلها من الاباطیل والموضوعات ولم یصحح العلماء واحدا منها، ماعدا الحاکم وتساهله معروف”
” تمام روایات وارده مبنی بر منع نوشتن زنان ناروا و موضوعی( ساختگی) هستند وتمام دانشمندان در این باره هیچ روایتی را صحیح ندانسته اند، جز “حاکم” که ایشان در صحیح دانستن احادیث به تساهل و آسان گیری مشهور و شناخته شده اند.
5. امام خطابی در معالم السنن گفته است: برخی جهت ناروا دانستن آموختن خط به زنان، به این روایت استدلال نموده اند، اما در سند این روایت محمد بن ابراهیم شامی آمده است که او منکر الحدیث و از جعل کننده گان حدیث است. ابن عدی این گونه احادیث را غیر محفوظ دانسته است.
ابن حبان گفته است:از او- محمد ابن ابراهیم شامی – رویت نمودن نا روا است، مگر جهت اشکار ساختن وضع یعنی ساختگی بودن آن. همینگونه ابن الجوزی درمورد او- محمد بن ابراهیم الشامی- گفته است: او از نزد خود احادیث را درست می کرد.
6. دکتور عبد الله الفقیه در فتوای شماره (53572) که در تاریخ 4/8/1425و صادر نموده پیرامون این روایت:«علموا النساء المغزل…» چنین گفته اند: این روایت بدون کدام شک وشبهه موضوعی( ساختگی) است، و در ادامه سخنان دانشمندانی را که به موضوعی( جعلی وساختگی) بودن این روایت دلالت می کند نقل نموده است.
دو: تضاد با نصوص شرعی
دلیل دوم نادرست بودن استدلال به روایت فوق( پیرامون ناروا دانستن آموزش خط برای زنان) تقابل و تضاد این روایت با نصوص قرآن کریم و احادیث صحیح نبوی – صلی الله علیه وسلم – است، که برخی آن را در زیر یاد آور میشویم:
1.الله تعالی می فرماید:«اقرأ باسم ربک الذی خلق* خلق الإنسان من علق* اقرأ وربک الأکرم * الذی علم بالقلم * علم الإنسان مالم یعلم»
ترجمه:« بخوان به نام پروردگارت که آفرید* آفرید انسان را از خون بسته* بخوان و پرور دگار تو گرامی تر است* ذاتی که داناند به قلم * داناند به انسان چیزی را که نمی دانست»
مفهوم روشن آیت با در نظرداشت قرینه ی قلم نشان می دهد که مراد از (علم الإنسان مالم یعلم) نوشتن است، و واژه ی ” انسان” در برگیرنده ی مرد وزن می باشد، وعمومیت پیام این آیت را به وسیله ی یک روایت جعلی و ساختگی منحصر به مردها نمودن کاری است نادرست .
ابن کثیر در تفسیر آیات بالا می نویسد:
نخستین آیاتی که از قزآن کریم نازل شده اند همین آیات نخست سوره ی علق می باشد و الله تعالی نخستین رحمت و نخستین نعمتی که برای بنده گان خویش در این آیات داده و شرافت و احترام را با دانش پیوند داده است، اما دانش گاهی بامغز(فکر)، گاهی بازبان و گاهی با نوشته می باشد، به زبان دیگر :دانش گاهی ذهنی، گاهی لفظی(بازبان)وگاهی به شکل نوشته آشکار می گردد که شکل نوشتاری آن در برگیرنده ی ذهنی ولفظی است، اما خلاف آن درست نیست.
در یک “اثری” آمده است:«قیدوا العلم بالکتابة»، (دانش را به وسیله ی نوشتن نگهدارید).
2. امام بخاری در کتاب خود” الادب المفرد” بابی را به عنوان ” باب الکتابة إلی النساء وجوابهن” منعقد نموده وزیر آن چنین روایت نموده است: عن عائشة بنت طلحة قالت: قلت لعائشة و آنا فی حجرها وکان الناس یاتونها من کل مصر فکان الشیوخ ینتابونی لمکانی منها و کان الشباب یتأخونی فیهدون إلی ویکتبون إلی من الأمصار فأقول لعائشة یا خالة هذا کتاب فلان و هدیته فتقول لی عائشة : أی بنیه! فأجیبيه و أثیبيه فإن لم یکن عندک ثواب اعطیتکِ، فقالت فتعطیني”
ترجمه:عائشة بنت طلحه می گوید: من زیر تربیه ی عائشة رضی الله عنها قرار داشتم، مردم از هر شهری نزدم می آمدند، بزرگان از جایگاه من در نزد عائشة – رضی الله عنهما- آگاه بودند وبه نوبت نزدم می آمدند، جوانان صمیمیت نشان می دادند، تحفه ونامه هارا از شهرها برایم می فرستادند، من به عائشة – رضی الله عنهما- می گفتم: ای خاله! این تحفه ونامه ی فلانی است.
عائشة – رضی الله عنهما- برایم می گفت: ای دخترکم! برایش جواب بنویس ودر برابر هدیه اش برایش هدیه بفرست و اگر در نزدت چیزی نباشد من میدهم.
عائشه بنت طلحه رحمها الله گفت: عائشة – رضی الله عهنما- آنچه را نمی داشتم برایم میداد تابه حیث هدیه بفرستم”
3. عن الشفائ بنت عبدالله قالت:دخل علی رسول الله – صلی الله علیه وسلم- و انا عند حفصة – رضی الله عنهما- فقال لی:« الا تعلمین هذه رقیة النمله کما علمتیها الکتابة»
ترجمه: از شفا دختر عبدالله رضی الله عنهما روایت است که او فرموده است:من در نزد حفصه رضی الله عهنما بودم که رسول الله – صلی الله علیه وسلم بر من وارد شد، رسول الله – صلی الله علیه وسلم فرمودند:« چرا برای حفصه “رقیة النمله” (دَم مورچه)را نمی آموزانی همانگونه که نوشتن را برایش آموختاندی!»
شیخ عظیم آبادی در عون المعبود- شرح سنن ابو داد- در شرح این حدیث می نویسد: از این حدیث دانسته می شود که آموختاندن خط ونوشتن مکروه نمی باشد، همینگونه این سخن به امام ابن تیمیه، ابن قیم و امام خطابی – رحمهم الله – نسبت داده شده است، در اخیر عظیم آبادی این دیدگاه علامه ملا علی قاری را که” جواز نوشتن صرف برای زنان سلف بود نه دیگران”، به الفاظ بسیار شدید، رد نموده است.
4. در زمان رسول الله – صلی الله علیه وسلم- زنها مانند مردان مسائل دینی و اخلاقی شان را می آموختند و رسول الله – صلی الله علیه وسلم برای زنان، زمان ویژه ای را تعیین نموده بودند که زنان جهت آموزش نزدشان می آمدند.
زنان رسول الله – صلی الله علیه وسلم- به ویژه عائشة رضی الله عنها حیثیت آموزگاران را داشتند که نه تنها که زنان از ایشان می آموختند بلکه مردان هم از نزد ایشان مسائل را می آموختند وبزرگان صحابه وتابعان از ایشان تفسیر، حدیث وفقه را یاد می گرفتند.
آموختن به زنان آزاد و نامدار محدود نبود بلکه رسول الله – صلی الله علیه وسلم – امر نبوده بودند که کنیزکان هم باید بیاموزند، قسمیکه در یک حدیث آمده است:«ایما رجل کانت عنده ولیدة فعلمها فأحسن تعلیمها و ادبها فأحسن تادیبها، ثم اعتقها و تزوجها فله اجران»
هرکسی که کنیزی داشته باشد برایش به بهترین صورت پرورش وآموزش دهد و به صورت نیکو او را ادب بیا موزاند و بعدا اورا آزاد نموده و همراهش ازدواج نماید، الله تعالی دو پاداش نصیب او می گرداند.
از این روایت روشن میگردد که اسلام در امور آموزش در میان مرد و زن کدام فرقی را نمی پذیرد و اموزش علم به هر وسیله ی که ممکن باشد وظیفه ی تمام مردان وزنان مسلمان است.
بخش دوم: دیدگاه دانشمندان بزرگ پیرامون آموختن ونوشتن زنان
دانشمندان مسلمان در هر زمان و هرجایی مردم را به آموختن دانش ها و مهارت ها تشویق نموده اند و در دنیای اسلام از هیچ دانشمند و پیشوای مشهور سخنی را نداریم که زنان را از آموختن دانش و نوشتن، محروم کرده باشد.
در زیر به گونه ی مثال گفتار چند دانشمند مشهور مسلمان را یا د آور می شویم که پیرامون آموختن خط و دانش برای زنان ارائه کرده اند:
1. شمس الحق عظیم آبای در کتابش( عقود الجمان…) می نویسد:
” خلاصه سخن این است که در جائز بودن آموزش نوشتن برای زنان بالغ و مرغوب توسط زنان دیگر یا مردان محرم شان هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.
اما آموزش نوشتن برای دختران نابالغ و نا مرغوب از نزد هرکسی که باشد، جائز است،(باید اذعان داشت که: نوشتن هیچگاه سبب واقع شدن در فتنه نمی باشد؛ زیرا اگر چنین می بود، صاحب شریعت آن را حلال نمی ساخت«وماکان ربک نسیا»”پروردگار تو فراموش کار نیست”
و دخترانی که در فتنه واقع می شوند ممکن است به وسیله چیز دیگری غیراز نوشتن دچار آن گردند.
2. ابن خلکان در مورد زنده گی فخر النساء بنت ابی نصر که یک زن نویسنده بود ودر سال(574)ه وفات نموده است – می نویسد:« کانت من العلماء و کتبت الخط الجید وسمع علیها خلق کثیر و اشتهر ذکرها وبعد صیتها”
“فخر النساء بنت ابوبکر از جمله داشمندان مشهور بود وخط زیبا می نوشت، شمار زیادی از وی حدیث شنیده اند نام وشهرت او به جاهای دور رسیده بود”.
3. علامه مقریزی در کتاب خویش” نفح الطیب” پیرامون زنده گی ” عائشه بنت احمد قرطبی که که در سال (400)ه وفات یافته از ابن حبان نقل می نماید:”لم یکن فی زمانها فی الأندلس من یعدلها علما وفهما و ادبا وشعرا وفصاحة وکانت حسنة الخط تکتب المصاحف”
در زمان خویش هیچکس با او در اندلس در دانش، ادبیات، شعر و فصاحت برابری نمی کرد، خط زیبا داشت که مصاحف قرآن کریم را می نوشت.
4. شیخ عبدالله بن زید آل محمود می گوید: پیرامون منع نوشتن زنان روایاتی که گفته می شود دروغ بوده و دنبال پیغمبر- صلی الله علیه وسلم – جعل وساخته شده است، که دانشمندان در مورد آن پژوهش نموده وبطلان وبی اساس بودن آن روایات را ثابت کرده اند.
سخن حق این است که زنان در آموختن نوشتن و خواندن کتب دینی وقانونی همانند مردان اند که با رعایت حجاب شرعی وحفظ حیاء وعدم اختلاط با مردان بیگانه – زنان می توانند دانشهای گوناگون مانند: عقاید، تفسیر، سیرت، تاریخ، آموزش حدیث و کتب فقهی را بیاموزند، و این حق از جمله حقوق ثابت زنان است که زنان را از نادانی و تاریکی می رهاند و هیچ انسان خردمندی این این مسأله را از مسائل جنجالی و اختلافی نمی داند.
برایند بحث:
از آنچه پیرامون حکم شرعی نوشتن زنان نوشته شد، نکات زیرین به دست آید:
1. روایت:«لاتنزلوهن الغرف…» از نگاه سند ثابت نیست و دانشمندان علم اصول حدیث آن را مو ضوعی و ساختگی دانسته اندو
2. روایت مذکور با وجود نادرست بودن سندش با نصوص قرآن کریم و احادیث صحیح در تضاد است.
3. عموم نصوصی که پیرامون اهمیت آموزش آمده است در برگیرنده مردان وزنان بوده وبیرون ساختن زنان از آن نصوص، کاری است خلاف بنیاد هی فقهی.
4. بزرگترین عامل جلوگیری زنان از خواندن و نوشتن در کشور ما ناشی از نا آگاهی از اساسات شریعت اسلامی ویا فهم و برداشت نادرست از احکام آن میباشد.
5. در تاریخ اسلام زنان زیادی داشته ایم که در پهلوی پرداختن به دانش، صاحب قلم نیکو نیز بوده اند.
6. در دنیای اسلام هیچ دانشمند و پیشوای مشهور، زنان را از خواندن و نوشتن منع نکرده اند، بلکه به اساس پیام عام نصوص شرعی آموختن را از مسئولیت های مهم زن ومرد دانسته اند.
7. آموختن خط و نوشتن که – مهمترین وسیله ی آموزش دانش میباشد- برای زنان با رعایت نمودن حجاب شرعی روا بوده و با اساسات و احکام شریعت مخالف نمی باشد.
8. با درنظر داشت آنچه گفته آمد، حکومت اسلامی وظیفه و مسئولیت دارد تا برای مردان و زنان شرایط وسهولت های آموختن علوم ومهارتهای لازم مانند: نوشتن وسایر مهارتها را آماده و آسان نموده و جلو هر فتنه ای را بگیرد که باعث باز ماندن زنان مسلمان از آموزش و پرورش می گردد.
ومن الله توفیق
نوشته : #دکتورشیرعلی ظریفی
ترجمه: محمد عثمان جاهد