رمضان بستر اختلافات فقهیان
در نظام عبادی مسلمانان رمضان ماه همدلی و کسب فیوضات رحمانی و انسانی است، در این ماه مسلمانان از دل همدیگر می آیند و با همدیگر محبت و الفت می نمایند ولی هرساله شروع، پایان و وسط ماه مبارک رمضان فقیهان اسلامی بستر اختلافات و نزاع در میان فقهیان اسلامی قرار می گیرد. رسول مکرم(ص) فرمودند: «صوموا لرٶیته و ٲفطروا لرٶیته» با دیدن ماه روزه بگیرد و با دیدن ماه روزه خود را بشکنید. طبق این روایت رٶیت هلال ماه رمضان یا شوال و یا اکمال شعبان و رمضان برای شروع و پایان رمضان لازم و اجباری است، اما بر اساس لحاظ شدن اختلاف مطالع در مذاهب اسلامی و علاوه بر رٶیت، ثبوت آن نیز، خود عللی برای بروز اختلافات و برداشتها شده است، از همین جهت در سطح کلان سیاسی کشور ها و در سطح کوچک مراجع دینی مسلمانان هرکدام در ابتدای رمضان و انتهای آن نظر خاص دارند و گاهی شهرهایی با فاصلهای اندک، در اعلام رمضان و یا اعلام عید با همدیگر همسویی ندارند و گاهی مردم براساس فتوی عالم منطقه و محل شان روزه را افطار می کنند ولی دولت ها برگذاری نماز عید را اجازه نمی دهد. متاسفانه این چالش “عدمِ همصدایی و همگرایی”در اواسط ماه رمضان نیز در” تعیین مقدار فطریه و فدیهی رمضان “به نوعی دیگر و شکلی دیگر هویدا و آشکار میگردد. در صحیح البخاری آمده است «ان رسولَ الله ص فرضَ زکاهالفطر من رمضانَ صاعاً من تمرِِ او صاعاً من شعیرِِ علی کل حُرِِ او عبدِِ، ذکر او انثی من المسلمین» رسول خدا (ص) برهر غلام (برده) و آزاد و هر مرد و زن و هر کوچک و بزرگی از مسلمانان فرض قرار داد که یک صاع خرما یا صاعی از جو را به عنوان زکات فطر(فطریه) بپردازند.
بر اساس روایات، آنچه که مبرهن و آشکار است در زمان پیامبر (ص) فطریه بر اساس توانایی و داراییِ فرد مبنی بر کشاورزی، باغداری و دامداری و یا به هرچیزی که مشغولیت داشت، صورت می گرفت و اصلا وحدت رویهای در پرداخت آن رخ نداده است اما با شکل گیری مذاهب و صدور فتوای بزرگان، فطریه از آن حالت خارج و “قوت غالب” برای پرداخت آن منظور میگردد؛ هر چند در لحاظ کردن “قوت غالب” اینکه منظور قوت غالبِ “بلد” یا “فرد” منظور است باز هم اختلاف نظرهایی در کتب فقهی مدوّن به چشم میخورد و فعلا نظریهی قوت غالب بلد بر قوتغالب فرد چربیده و قابلیت اجراییِ بیشتری دارد اما پرسش این است که در “قوت غالب بلد” چرا گندم در بین این همه موارد انتخاب و لحاظ شده، قطعا رعایت حال فقرا و مساکین از جانب علما و مفتیان و مجتهدینِ وقت مغفول نمانده و بلکه بشدت از آنان جانبداری نیز شده، و بهترینِ موارد (گندم) که از لحاظ ارزش مالی و ارزش غذایی بر موارد دیگر تفوّق و برتری داشته؛ ملاحظه شده است.
زیرا در آن زمان و در زمان نهچندان دور ما، “گندم و نان گندم”، خوراک اربابان و خان ها بوده و بقیه هم با نان جو وجواری شکم خود را سیر و رمقی می بخشیدند که انتخاب “نیم صاع” از گندم و کشمش برای فطریه در مذهب احناف، خود دلیلی بر صدق ادعای ماست. هر چند این یکسان سازی همانطوری که ابیسعید خدری نقل میکند در دوران حکومت حضرت معاویه و آنگاه که گندم شام فراوان شد صورت پذیرفت: حضرت معاویه فرمود: به عقیده من، یک مُد گندم از شام؛ معادل دو مُد از خرما یا جو و یا کشمش میباشد. البته ابیسعید خدری میفرماید: با وجود این، من همچنان بر اساس عهد و دوران پیامبر – یعنی خرما و کشمش و… – فطریه را پرداخت میکردم. و اما آنچه که امروز جای سوال و پرسش است ایناست که، آیا واقعا امروز هم گندم قوتغالب “بلد” و “فرد” هست؟ آیا امروز در پرداخت فطریه و فدیهی “مُدّ”یِ گندم، رعایت حال فقرا و مساکین جامعه میشود؟ و با این رویه، پروژهی “فقرزداییِ” اسلام تا چه حدّ میتواند با موفقیت به انجام برسد!
آیا امروز نیز در قراردادن گندم به عنوان “قوتغالب” رعایت حال مساکین و فقراء جامعه لحاظ و مدنظر واقع میشود!؟ آیا جایگزینی گندمی که امروز کمترین قمیت را دارد و کشمش و خرمای که بلند تر از گندم است، که در زمان پیامبر(ص) بعنوان فطریه پرداخت شده است؛ بازهم رعایت حال مساکین و فقراء جامعه شده است؟
هدف اساسی رسول خدا(ص) از فدیه وصدقه فطر فقر زدایی بود، از همین بر اساس صدقه فطر هرکس را براساس توان مالی خود، صدقه پرداخت می کرد.امروزه برخی ها اصرار دارند که باید از عین همان چیزی که در سده های نخست اسلام معمول بوده است، صدقه فطر پرداخت شود، آیا واقعا با مقاصد و اهداف شارع در این عصر سازگار است؟
پس واقعا مشکل کجاست؟ مشکل از پیچیدگی و عدم وضوح مسئله است! یا عدم انطباق نصوص و متون دینی با وضعیت حال و روز مردم کار را به اینجا کشانده است؟!
“فدیه” و کفارهای که قرآن آن را “طعام مسکین” تعبیر میکند، واقعا با این پول اندک تحقق مییابد؟
یا اینکه باید از برداشت و نصوص فقهی عدول کرد و به روشها و قیمتهای دیگری متوسل شد؟
و بسیاری از آیا و چراهای دیگری که قابل ذکر و طرح نیستند!
فقط آنچه که مشخص و معلوم است یهجای کار میلنگد، و این همه نابسامانی و اختلاف رٲی در مسئلهی بسیطی چون ” فطریه و فدیه”، معلول علت و عللی هست!!
واقعیتی تلخ است که بخش عمدهای از فقه مدون در کتب اسلاف و گذشتگان و بزرگان ما، جوابگوی نیازهای امروزیِ ما و نسل حاضر و آیندهی ما نیست. لازم است که این راستی و واقعیت را با جان و دل درک کرده شود و بدانیم که، آنها – گذشتگان و اسلاف ما درود و رحمت خداوند بر آنان باد – معالجهگر درد و قضایای زمان خود بودهاند و قطعا شرایط زمان و مکان و نحوهی فهم و برداشت آنها از نصوص دینی؛ در نوع و کیفیّت و کمیّت فتواهای آنها تٲثیر عمیق و بسزایی داشته است.. – قول جدید و قدیم امام شافعی رحمهالله گویای همین واقعیت است – و آنها مسئول زمان و دوران خود بوده و در قبال آیندگان و نسل ما، قطعا هیچ مسئولیتی متوجه آنها نیست و نمیشود..
بلکه ماهم، باید یاد بگیریم و بدانیم که به جای نقلقولِ -همهی فتاوی- و سردرگمی در زمان و حالِ خود، معالجهگر درد و قضایای زمان و حال خود باشیم و مسائل را طبق فهم و درک و شرایط زمان و مکان و دوران خود حلّ و فصل نماییم…!
واقعیت این است که با برداشتهای سنتی و بریده از زمان و مکان، نه تنها فقر و نداری ریشهکن نمیشود بلکه متاسفانه رسوخ و نمود بیشتری پیدا نموده و اساساً نظام اقتصادیِ اسلام نیز بیشتر زیر سئوال رفتە و میرود.
بسیاری از متون قدیمی، – که صد البته برای زمان و مکان خویش پاسخگو و حلّال مشکلات بودهاند – اکنون تاریخ مصرفشان بهسر آمده و این تعبیر هم، بیحرمتی و سبکشماریِ رٲی و اجتهاد اسلاف و گذشتگان زحمتکش و کوشا نیست و بلکه؛ عین احترام و بکارگیریِ شیوهی اجتهاد آنان و در بستر “زمان و مکان” زیستن است. در این زمینه فتوی عالم دانشمند کردستان استاد کاک حسن امینی به روز ترین فتوی عصر ما است.
ایشان می نویسند: از آنجایی که در قرآن صحبتی از فطریه نیست، و در سنّت هم با توجه به اوضاع و احوال آن زمان، فقط شیوهی پرداخت آن مطرح شده است، آنهم نه برای همهی مسلمانان بطور مساوی بلکه با سپردن به یکایک آنان که: از قوت و خوراک غالب خود فطریه را بپردازند، مثلاً کسی که غالب خوراکش نان گندم است باید گندم بپردازد، اگر برنج، یا جو یا خرما است از اینها پرداخت نماید. از طرفی گفته شده: این فریضه در شب عید فطر واجب میشود، و باید در آن شب یا حداکثر تا قبل از ادای نماز عید پرداخت شود و بعد از آن قضا محسوب میشود، نکتهای دیگر در این زمینه اینست که: هر مسلمان در صورت داشتنِ خوراک اضافه بر نیاز آن شبانهروز باید به تعداد افراد خانوادهی خودش فطریه بپردازد.
با جمعبندی سه مطلب آتی:
1- خوراک غالب هر کس
2- لزوم پرداخت آن در شب یا صبح عید
3- پرداخت به اندازهی افراد عائلهی هر خانواده
از سه نکته فوق به وضوح فهمیده میشود که حکمت و فلسفهی وجوب و پرداخت فطریه با شرایط مذکور اینست که: هر خانوادهی مسلمانِ متمکّن، برای خانوادهای غیرمتمکّن و بیبضاعت با تعداد عائلهی همسان خود، امکانات غذا و خوراک روز عید را فراهم نماید. دقت شود، گفته شده است:
1- از خوراک غالب خود
2- تا قبل از اقامهی نماز عید (چون معمولاً تدارک وسایل روز عید، در شب قبل از روز عید است تا زمان نماز آن)
3- فطریهی هر خانواده به اندازه اعضای آن خانواده باشد، که قطعاً پرداخت فطریه با آن حکمت و شرایط و ویژگی های که برایش بیان شد، تحقق نمییابد مگر اینکه هر خانواده به اندازهی هزینهی متوسط روزانهی خود، به خانوادهی بیبضاعتی که توان تهیهی وسایل عید فطر را ندارد، فطریه بپردازد. تا این خانواده نیز همچون خانوادهی وی مراسم عید را برگزار نمایند.
ماموستا امینی می نویسد: به نظر اینجانب در صورت امکان، هر خانواده باید به اندازهی هزینهی مراسم روز عید خود را بپردازد، آنگاه حکمت «پرداخت فطریه» تحقق مییابد. این که گفته شده: هر کس به میزان قوت غالب خود، یعنی محقق ساختن همین حکمت، چون میدانیم که در صدر اسلام و شاید قرنها بعد نیز، مسئلهی مهمّ در روز عید برای اکثریت مردم، تهیهی همین قوت غالب بوده است که اسلام دستور داده است چند برابر مصرف مراسم عید برای کسانی که خودشان ندارند فراهم شود، این که گفته شده چند برابر، زیرا کمتر کسی میتواند یک صاع(حدود 3 کیلو)، نان گندم، یا برنج، یا خرما، کشمش و… در یک موعد غذا صرف نماید.
اکنون که تهیهی «قوتِ» تنها مثلاً نان خالی یا برنج در روز عید برای هیچ کس موضوعیّت ندارد، بلکه بیش از آن، غذاها و خوراکیهای دیگر همراه آن مطرح است، مانند: خورشت گوشت، میوه، شیرینی، و غیره، وقتی حکمت پرداخت فطریه برای روز عید تحقق مییابد، که مبلغ پول پرداختی، اضافه بر تهیهی قوت لایموت، این لوازم روز عید را نیز فراهم نماید. پس بنا به شروط قراردادی برای ادای فطریه، بخصوص این: که اگر به بعدازظهر روز عید بکشد، قضا محسوب شده و بازخواست دارد، هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند، که فطریه برای تهیهی نیازمندیهای مراسم عید فطر، مقرر شده است.
در نتیجه صدقه فطر از مصداق گندم و جو بیرون ساخته شود و مقدار آن به اندازه ی یک روز مصرف روز عید فطر قرار داده شود.
به امید اینکه روزی با فقهـی پویا و برداشتهای متناسب با زمان و مکان از نصوص دینی، در تقلیل و کاهش آلام و درد مردمان امروزی؛ گامی مٶثر و پر خیر و برکت برداشته شود رحمت و برکت دین نیز برای نسل دینگریز و گاها دینستیز بیشتر و بیشتر هویدا و آشکار شود امید است که این اظهارات بی ادبی، نمکنشناسی و ناسپاسی به میراث گرانبهای “فقهیِ” گذشتگان و اسلاف صالح – رحمةالله علیهم اجمعین – تلقی نشود
تهیه و تنظیم: محمد عمر مبارز