🔵❤💔 صبر و شکیبائی در اسلام 🌷
✏نویسنده: صفی الله صائب سروری
” الصبر ضیاء “💡
صبرو شکیبائی روشنی ونور است، (الحدیث)
📋 متن از مقاله
هرگاه گره مشکلات پیچیده شد وکور گردید، و تنگناهای پی در پی چون شب تاریک طولانی شدند.
این تنها صبر وشکیبائی است که چراغ راه مسلمان و رهاننده او از کور مال، کورمال رفتن ودر شب تاریکی، حوادث گام برداشتن، و هدایت و رهنمود نجات بخش، او از یاس و نومیدی است.
صبر و شکیبائی نشانه مردانگی و مروت پخته و قهرمانیت کامل فرد است،
زیرا کسانی که صبر و شکیبائی ندارند. سست و ضعیف اند. نمی تواند بار سنگین زنده گی را بدوش بکشند،
ما می بینیم👓: هرگاه کسی کالای سنگینی داشته باشد.
و بخواهد آن را به جای منتقل سازد، برای انتقال آن کالای سنگین، کودکان یا بیماران یا انسانهای سست و ضعیف را به مزدوری نمی گیرند،
بلکه انسانهای درشت اندام قوی و تنومند و توانمند را انتخاب می کنند.
زنده گی نیز چنین است، رسالت بزرگ و بار سنگین آن را تنها مردان بزرگ و با صبر و حوصله و نیرومند می توانند بدوش بکشند.
بنابر این رهبران بزرگ و پیشوایان مردم، از رنج و سختی و آزمونهای سخت، فراخور استعداد و مواهبی است که بدانان داده شده، و متناسب با کارهای بزرگی است که انجام می دهند.
پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
ترجمه حدیث شریف: مومن مانند گیاه🥀 و کشت خام و تر است، که قابل انعطاف است.
باد سخت آن را بدین طرف و آن طرف متمایل می سازد.
که گاهی خمیده می کند ، و نزدیک است که قطع گردد. و گاهی آن را راست و معتدل می کند ، و به حال خود بر می گرداند، و بالآخره باد آن را نمی شکند.
مومن نیز چنین است، که در برابر کش و قوس بلایای روزگار مقاوم است، تا اینکه اجلش فرا رسد و بمیرد.
و کافر مانند درخت صنوبر بر زمین ثابت و بر جای ایستاده است، که چیزی به وی اصابت نمیکند تا اینکه به یک باره از ریشه کنده شود.
و بر زمین افتد مراد آنست نسبت به خود و مال و فرزندانش کم تر دچار مصائب و بلایا میگردد،
تا اینکه بمیرد و یا بار گناهان در پیشگاه خداوند حاضر شود.
پس مومنی که در راستای زنده گی گام بر می دارد.
آماج تیر مشکلات فروان زنده گی نیز واقع می شود.
و اما عاجز و نا توانی که از میدان بگریزد چه چیزی به وی اصابت می کند.
پس کسی که در معرض درد و رنجهای زنده گی است، .و با آنها در ستیز و دفاع و تدافع است، درجات و منزلت وی نزد خداوند بلندتر است.
از کسی که شکست خورده و به دور نشسته است،
که نه از چیزی می ترسد و نه چیزی از وی می ترسد.
انسان در جرگه معرکه، گاهی در خاک و خون می غلتد و گاهی در تنگنا قرار می گیرد. و ناچار می گردد که شیوه های پسند و ناروا پیش گیرد.
و لیکن اگر دارای ایمان قوی و سر بلند باشد خشونتها و سختیهای زنده گی اورا بیشتر به خداوند( ج) می نزدیک مینماید.
واین اشتباه بزرگی است که مسلمان گمان کند که اذیت و آزار و بلاهای پی در پی نشانه آنست که خداوند او را فراموش کرده و اورا از رحمت خود دور ساخته است.
و لیکن با کمال تأسف در دوران انحلال و اضمحلال جامعه اسلامی این نوع فهم نادرست و تفکر غلط رواج یافته است.
و ما قبلاً گفتیم🔝 که مشکلات و سختی های زنده گی با همت بلند، و پست مردان هماهنگی و پیوند دارد.
در باره حضرت یوسف این همه با مشکلات مواجه شده است گفته است:
یوسف بزرگوار پیامبری است، که در آغوش پیامبران الهی پرورش یافته است، و از درخت ریشه دار نبوت،
پیامبرانی که بر گزیده و رسولان خدا بوده اند وریشه گرفته است …..
در زنده گی این مرد بزرگوار دقت کن که چگونه مراحل اولیه زنده گی را سپری کرده است، همواره از تنگنائی بیرون آمده تا در تنگنائی دیگر گرفتار آید.
هنوز کودک است که مادرش را از دست می دهد،
سپس برادرانش بر علیه وی توطئه می کنند.
و او را از آغوش گرم پدرش می ربایند، و او در سیاهچال می اندازد تا در تاریکی آن با سر نوشت مجهول خویش روبرو گردد. وکاروانیان اورا از تاریکی چاه می رهانند تا او را به صورت برده تصاحب کنند، سپس اورا در بازار برده فروشان با بهای ناچیز و چند درهم می فروشند و پادشاه مصر اورا می خرد، هنوز به خوبی او را در قصر جای نداده است که در معرض دسیسه ها و توطئه های مکر آمیز قرار می گیرد،
و او که عفیف و پاک دامن است، متهم به تبه کاری می گردد، و با وصف آشکار شدن بیگناهیش اورا با شقاوت پیشه گان و مجرمان نه روزها و ماهها بلکه سالها زندانی می کنند.
و اگر کسی دیگر جز یوسف به چنین گذشته سنگین بار از آلام و رنجها گرفتار می آمد،
زمین را بر خود تنگ می یافت، و منکر آسمان می شد.
و لیکن یوسف صدیق با یقین درخشان و ایمان تابان پشت دیوارهای زندان ، خداوند (ج) را به یاد کسانی می آورد که اورا نمی شناسد و فضیلت و بخشش او را به کسانی می شناساند، و نشان میدهد ، که منکر اویند..
یا صاحبی السجن اارباب متفرقون ام الله الواحد القهار
..این است حال وشان مردمان صاحب فضل و کرم که اگر صفای دنیایشان را از دست بدهند، صفای دین شان را از دست نمی دهند، و بخاطر مصیبتی که بدانان میرسد، در برابر نفس خویش خوارد نمی شوند،