نقش عقلانیت وقف در شکل گیری تمدن نوین اسلامی بارویکرد مقاصدی

نویسنده­ ی مسئول: محمد عمر «مبارز»  نویسنده­ی همکار: حمید الله «مرادی»

چکیده

مقاصد شریعت، یکی از قواعد کار آمد در پویایی، باز سازی ونوسازی تمدن نوین است، عنصر مصلحت در ساحه های کلان تمدنی از زمان خلیفه دوم اسلام تا حکومت های اسلامی کنونی سایه گسترانیده است و در میان اهل­سنت پر رنگ تر و در میان شیعه به دلیل نوع منابع و ساختار اجتهاد و نیز شرایط تاریخی کمتر در صحنه حضور داشته است منظور از گرایش مقاصدی درهندسه معرفتی اندیشمندان اسلامی مصالح شریعت واهداف ونمود های آن، جهت اصلاح انسانیت وخوشبخت ساختن آنها در سه حوزه کلی ضروریات، حاجیات وتحسنیات است که در این رهگذر تجلی روحیه انفاق، ایثار، فداکاری ونیکوکاری در قالب سنت حسنه وقف در ابعاد دینی، اجتماعی، صحی و فرهنگی  در طراحی و احیای تمدن نوین اسلامی مبتنی بر مبانی ارزشی و اصول اساسی اسلام و بارویکرد مقاصدی به صورت جامع وجهانی زمینه ی تحقق آن را مساعد می نماید، در ادبیات تمدنی نهاد وقف راه و درب  تمدن اسلامی است که مشکلات عدیده را امت وجامعه اسلامی را بر طرف می کند.

روش اجرایی این پژوهش، توصیفی – تحلیلی  بوده و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه‌ای – اسنادی است که اطلاعات وداده ها از کتاب های معتبر، نرم افزار ها وسایت ها مرتبط استخراج  شده وسپس مباحث دسته بندی وتجزبه وتحلیل شده است، که مهمترین دست آورد آن  حاکی از ضرورت بازنگری وافزایش  مقاصد شریعت  در حوزه های گوناگون فقهی به ویژه تمدن نوین اسلامی وتأثیر آن در سبک زندگی مردم است، وقف نظام اجتماعی را تبیین می نماید، وقف و موقوفات بارویکرد مقاصدی در تمدن نوین اسلامی نقش ارزنده در  شئون های علمی، فرهنگی، امنیت و… مؤثر دارد.

کلید واژه ­ها: وقف، تمدن نوین، عقلانیت، همگرایی، مقاصد، شریعت.     

 مقدمه

تمدن اسلامی میراث گران قدری است که از نسل­های گذشته به یادگار گرفته شده و نمونه­های ارزشمندی آن، تا اکنون در سبک زندگی ملیون­ها مسلمان نقش دارد، بدون تردید معلولِ عواملی متعدد و فراوان است. سنت حسنه وقف در تاریخ اندیشه­ی اسلامی یکی از عوامل مهم و رونق دهنده­ی تمدن اسلامی شمرده می­شود، که ثمرات علمی و فرهنگی فراوانی در توسعه جامعه و رفع نیازهای مادی و معنوی جامعه­ی اسلامی داشته است، در این میان اندیمشندان مسلمان رویگردها و گرایش­های وابسته به ظاهر متون دینی در حوزه­ی هزینه­ی اموال وقفی تنها به ظاهر نصوص توجه می­کردند و از طرف دیگر در برابر تمدن اسلامی، تمدن غیر مسلمان اینقدر مترقی و پیشرفته نبودند، تمدن اسلامی یکه­تاز میدان بود، از این جهت درگیر ادبیات جدید حقوق بشر، حقوق جامعه و.. نبودند، ولی امروز تمدن نوین اسلامی در برابر کلان­ترین تمدن غیر اسلامی قرار دارد، که هر لحظه غفلت باعث عقب­گردی تمدن مسلمانان می شود، از این جهت می­طلبد که رویکردها و نگاه به مسئله عوض شود، پرسش اساسی که در این زمینه مطرح می­شود این است که نقش عقلانیت وقف در شکل­گیری تمدن نوین اسلامی با رویکرد مقاصدی چگونه است؟

به نظر می­رسد که وقف یکی از عمده­ترین زیر ساخت­های اقتصادی و مالی در تمدن نوین اسلامی است و رویکرد مقاصدی نقش و اهمیت آن را  ارزنده­تر می­سازد.

وقف یکی از مصادیق بارز احسان و خیر خواهی است که ارزش­ها و اخلاق­های اسلامی از جمله نوع انسان دوستی، خیر خواهی و مردم­گرایی را به کمال می­رساند و دیوارهای سست بی­تفاوتی و غرور را فرو می­ریزاند، وقف از کارسازترین و سالم­ترین شیوه­ی تمکین مالی است، به صورت احسانی ماندگار در خدمت نیازهای جامعه قرار می­گیرد، از این جهت ضرورت می­رود که در عصر امروز که مسلمانان در اکثر کشورهای اسلامی از کم­ترین خدمات رفاهی و اجتماعی برخوردار نیستند، از طریق تأسیس نهادهای وقف به مشکلات شهروندان رسیدگی صورت بگیرد. در مورد وقف تا اکنون برخی کتاب­های معبر و معتمد و همچنین مقالات متعدد نوشته شده است که هرکدام از زاویه­ی خاص به وقف پرداخته اند، ولی با این عنوان خاص کتاب و مقاله­ای نوشته نشده است.

 و این پژوهش علمی و کاربردی با دقت و ژرف‌نگری خاص نقش عقلانیت وقف را در شکل­گیری تمدن نوین اسلامی با رویکرد مقاصدی و با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه­ای و جستجوی ده­ها سایت انترنتی کاویده است.

۲. مفهوم شناسی

در بحث مفهوم شناسی جهت تبیین و درک درست از آن ضرورت دارد که نخست به توضیح مفاهیم کلیدی و کاربردی در پژوهش پرداخته شود. از این‌رو برخی فن واژه­ها از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی می­شود.

2-1. عقلانیت

عقلانیت و خردگرایی به عنوان اصلی­ترین عامل در فرایند تحقق تمدن نوین اسلامی است. یکی از ابزارهای مهم در گفتمان تمدن نوین اسلامی عقل است و منظور از عقل طبق تعریف فولیکه عبارت از: «قوه­ی تنظیم معلومات بر حسب روابط و مناسباتی معین، همچون روابط و مناسبات میان علت و معلول، اصل و فرع، نوع و جنس، هدف و وسیله و نظایر آن­ها می باشد» (پل فولیکه، ۱۳۶۶ش، ص۸۰) و عقلانیت منش و گرایشی است که انسان­ها با گروه­های انسانی در افکار و اعمال و نهادهای اجتماعی خود به نمایش می­گذارند، همانطوریکه عقل به عملی و نظری تقسیم می­شود، عقلانیت نیز در هر دو حوزه جاری می­شود؛ فهم نظری زمانی عقلانی است که اصول­مند باشد و از معیارها و روش­های معینی تبعیت کند (شجاعی، ۱۳۹۸ش، ص۳۸۳). «ماکس وبر» عمل اجتماعی را به دو قسم عقلانی و غیر عقلانی دسته­بندی نموده است. از منظر او عمل عقلانی که عامل آن برای رسیدن به هدف­های خود از وسائل منطقی استفاده کند و عمل غیر عقلانی عملی است که در آن از وسیله و هدف با محاسبات غیر منطقی استفاده شود (قرائی مقدم، ۱۳۷۵ش، ص۵۳). با توجه به مطالب فوق عمل اجتماعی انسان­ها در فرایند تمدن سازی لزوما باید عقلانی باشد، تا به رشد و شگوفائي برسد و در تمدن کمال یافته عقلانیت هدف ذاتی آن در همه مراحل استخدام ابزار و روش، فرایند عمل و جهت گیری و هدف گذاری آن است. خوشبختانه عنصر عقلانیت در فقه حنفیان نسبت به سایر مذاهب اسلامی سایه افگنده است و از همین جهت بنام مکتب اهل رأی یا فقه شناسان خرد ورز معروف بودند (زحیلی، بی­تا، ج1، ص28). فقیهان حنفیه در طول دوران خردگرایی را جزئي عمل اجتماعی شان محسوب نموده­اند.

۲-۲. تمدن

تمدن در لغت منسوب به مدینه، به معنای شهر یا روش زندگی کردن در شهر است (علمداری، 1381هـ ش، ص46)، و معادل واژۀ لاتینی (civilization) از ریشه (civitas)، به معنای شهر و شهروندی در زبان های انگلیسی و فرانسه می­باشد (اکبری، 1370هـ ش، ص142)، این لفظ که از کلمه عربی مدینه (شهر) گرفته شده، معادل رایج آن در عربی الحضارۀ (از ریشه حضور و تجمّع) است (دیکسون، 1980م، ص6). در فارسی کلمه تمدن را به مفهوم شهر نشین شدن، خوگرفتن با آداب شهریان، همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی و… (معین، 1386هـ ش، ج1، ص484)، تخلّق به اخلاق شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت، انس و معرفت و تربیت و شهر نشینی معنا می­کنند (دهخدا، 1377هـ ش، ج5، ص6972) و مفهوم تمدن در اصطلاح اندیشمندان تعریف های گوناگون دارد؛ زیرا تمدن­ها همواره در حرکت­اند که گاهی در حالت ترقی و تعالی و گاهی هم در وضعیت سقوط و انحطاط به سر می­برند، جامعه شناسان و اندیشمندان مانند: ابن خلدون، اسوالد اشپنگلر، ویل دورانت، آلفرد کروبر و توین بی، در مورد تعریف مشخص از تمدن به دشواری روبرو شدند، مفهوم تمدن نخستین بار توسط اندیشمند فرانسوی در سدۀ 18 در برابر مفهوم بربریت مطرح شد (مهینی، 1379هـ ش، صص203 – 204). بعد از آن تعاریف و دیدگاه­های متفاوتی از طرف اندیشمندان مطرح شده و در آن تعاریف اصطلاح تمدن را با مقوله­ی فرهنگ بیشتر مطرح کرده­اند که بعضی­ها این دو مقوله را مترادفِ هم می­دانند و آن­را ترکیب پیچیده­ای از علوم، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، عادات و دیگر اعمال انسانی در جامعه معرفی می­کنند، بعضی­ها فرهنگ مادی را معادل تمدن و فرهنگ معنوی را فرهنگ می­دانند و بعضی­ها تمدن را نقطه­ی پایانی و تکامل یافته­ی فرهنگ معرفی می­کنند (عالمی، 1386هـ  ش، ص159).

ابن خلدون در تعریف تمدن می­نویسد: «تمدن عبارت از باهم سکونت گزیدن و فرود آمدن در شهر یا جایگاه اجتماع چادرنشینان و دهکده­ها به منظور انس­گیری با عشیره­ها، جمعیت­ها و تأمین نیاز مندی هاست (ابن خلدون، 1394هـ ش، ج1، ص146).

از نظر ابن خلدون تمدن تنها منحصر به شهر نشینی نیست، بلکه یکی از شاخصه­های تمدن اجتماع انسان­ها در کنار هم است، خواه این اجتماع در شهر نشینی آنان صورت پذیرد و یا در دهکده­ها و چادر ها باشد، اما با این ویژگی که این سکونت باهمی باعث انس­گیری با یکدیگر و برآورده شدن نیازمندی­های آنان گردد، که بنابر این، تمدن در نقاط خاصی از زمین می­تواند تشکیل شود، مشروط بر این­که مؤلفه­های ذیل در آن وجود داشته باشد، چون تشکیل دولت یکی از نماد های تمدن است، وی معتقد است که در شکل­گیری تمدن مؤلفه­هایی همچون دین، قوانین و دولت و رهبر نقش مهم دارند؛ چون دین عصبیت را چند برابر می­سازد، قوانین باعث سعادت دنیا و آخرت جامعه و بشریت می­شود و دولت و رهبر نیز مجریان و قوۀ اجرائیۀ قوانین­اند (موسوی، 1393هـ ش، صص30-32). توین بی تمدن را این­گونه تعریف می­کند: «تمدن عبارت است از تلاش برای آفریدن جامعه­ای که کل بشریت بتوانند با هم نوایی کنار یکدیگر، در آن زندگی کنند (توین بی، 1356هـ ش، ص9) و از نظر توین بی، تمدن در همان حالات ابتداییِ بی­نیازی بشر از یکدیگر شکل می­گیرد، به تعبیر دیگر: تمدن مترادف حالتی از جامعه است که در آن عده­ی کمی از افراد، نه تنها در تولید مواد غذایی مشارکت ندارند، بلکه در هر نوع فعالیت­های اقتصادی از قبیل تجارت و صنعت آزاداند و می­توانند برای استمرار حیات خویش در جامعه با پرداختن در عرصه­های مادی تمدن را فراهم آورند.اما در کل به تمدن جنبۀ معنوی میدهد و آن را محصول ایجاد جامعه­ای می­داند که در آن تمام افراد توانا می­شوند و همچون اعضای خانواده، با یکدیگر به طور هماهنگ زندگانی می­کنند، البته بعضی از تمدن­ها این مقصود را هشیارانه و بعضی­ها هم ناخودآگاه در نظر گرفته­اند (موسوی، 1393هـ ش، صص32 – 33).

ومنظور ما از مفهوم تمدن اسلامی عبارت از تمدنی می باشد، که همه جنبه­های آن انسان را متوجه خداوند و فطرت خویش سازد، تا انسان بتواند نقش جانشینی را که به سبب آن در زمین استقرار یافته است، برآورده سازد. از دیدگاه اسلام عظمت و اصالت یک تمدن بستگی به فراهم نمودن زمینه­ی جلب توجه مردان و زنان به هدف زندگی انسانی دارد که همانا پرستش خداوند و عمکردِ درخور جانشینی خداوند در زمین و ارتباط مسالمت آمیز زمینیان در میان یکدیگر است. به تعبیر دیگر: تمدن اسلامی تمدنی است که حقایق اسلام را در همه سطوح حیات بشری متجلی می­سازد (عالمی، 1386هـ  ش، صص163 – 164).

2-3. وقف

واژه وقف مصدر وقفت الدار است، به مفهوم حبس کردن چیزی است؛ وقفت الدابه یعنی او را در جای حبس کرد و به معنی منع نمودن است، وقفت الرجل عن الشی به معنی منعته است، به معنی سکون است. وقفت الدابة تقف به معنی سکوت است و همچنین واژه موقوف چون‌که مردم مال خود را برای کاری وقف می‌کنند، موقوف گفته می­شود (جرجانی، 1413ق، ص174؛ طرابلسی، 1401ق، ص7؛ وزارة الاوقاف والشئون الإسلامیۀ- الکویت، 1404، ج۴۴، ص۱۰۸).  

 در اصطلاح از وقف تعریف­های متعدد شده است. از نظر فقهای حنفیه وقف عبارت از محبوس کردن عین ملک واقف و تصدق کردن منفعت آن در جهت خیر و اصلاح جامعه است (زحیلی، بی­تا، ج۱۰، ص۲۹۳). طبق این تعریف موقوف از ملک واقف زائل نمی­شود و شخص وقف کننده حق رجوع را دارد؛ زیرا طبق روایت صحیح از ابی حنیفة وقف مانند عاریت از عقود غیر لازم است، وقف در سه صورت لازم می­شود: یکی هرگاه حاکم دارای ولایت حکم نماید. دوم در صورتی که وقف متعلق به مرگ شده باشد مانند وصیت لازم می­شود و سوم هرگاه وقف برای مسجد صورت گرفته باشد (زحیلی، بی­تا، ج۱۰، ص۲۹۳) و از نظر مالیکه وقف عبارت از ملکی است که مالک با صیغه مخصوص و با مدتی معلوم، طبق نظر واقف، برای مستحقی قرار دهد. و همچنین شافعیه معتقداند که وقف محبوس کردن مالی که استفاده از آن با بقای عین آن میسر است (وزارة الاوقاف والشئون الإسلامیۀ- الکویت، 1404ق، ج44، ص108). حنابله و امامیه با اندکی تصرف در الفاظ حدیث، وقف را طبق حدیث معروف تعریف می­نمایند، امامیه می­گویند: وقف عبارت از «تحبیس الاصل و اطلاق المنفعة»  است (الکرکی،۱۴۱۰ق، ج۹، ص۷) و حنابله می­گویند: وقف «تحبیس الاصل و تسبیل الثمرة» است (مقدسی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۵۶)؛ یعنی منع جلو گیری از هرگونه تصرف مثل بیع و هبة از جهت واقف و اباحة هرگونه تصرف برای مستحق آن است. ولی به نظر می­رسد که این ذیل جامع تر باشد، که می­فرماید: «وقف عقدی است که در آن مالی در راه‌های خیر و عام المنفعه بخشیده شود، تا مردم یا گروهی از منفعت آن استفاده نمایند، این خیر و صلاح در طول حیات و بعد از وفات شخص وقف کننده به خاطر تقرب به الله ادامه داشته باشد (الابیانی، 1343ق، ص3-4). برای مثال مکانی برای مسجد، بیمارستان، مدرسه و حوزه علمیه و… وقف کرده شود این گونه مکان، عام المنفعه می­شود و هیچ کسی حق خرید و فروش آن را ندارد، حتی مالک اصلی آن حق خرید و فروش ندارند. اگرچه اصطلاح وقف در قرآن کریم وارد نشده است، ولی فقهای اسلامی آن را در ضمن آیات خیر و احسان و ترغیب انفاق داخل می­دانند: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ» (آل‌عمران/ 92): «به نيكي [كاملي كه جوياي آنيد و مورد پسند خدا است] دست نمی‌یابید، مگر آن‌که از آنچه دوست می‌دارید [درراه خدا] ببخشيد؛ و هر چه را ببخشيد [كم يا زياد، بی‌ارزش يا باارزش] خدا بر آن آگاه است» و همچنین روایت آمده است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «إذا مَاتَ الإنسَانُ انقطَعَ عمَلُهُ إلاَّ مِنْ ثَلاث: صَدقَةٍ جاريَة، أوْ عِلم يُنْتَفَعُ بِه، أَوْ وَلَدٍ صَالحٍ يَدعُو له» (قشیری، بی­تا، ج3، ص1255): «هرگاه انسان بميرد، عملش از اين دنيا قطع می‌شود به‌جز در سه چيز [که در آن‌ها تا روز قيامت، عملش هم چنان باقي می‌ماند] آن­ها عبارت‌اند از: صدقه جاريه، علم مفيد و سودمند و فرزند صالح که براي او دعاي خير می‌کند».

2-4. مقاصد

كلمه «هدف» و «مقصد» در «دانش لغت» به معناي جايي است كه قصد شده يا محلي كه آهنگ آن كرده‌اند. «مقصد» در قرآن‌كريم نيز به همين معناي لغوي كاربرد داشته است (مصطفوی،1360هـ ش، ج9، ص269). در «دانش علم ‌اصول» مقصود از «مقاصد» اهداف و غايات جعل حكم است و حتي گاهي از «مقاصد»، به اسرار وضع حكم نيز تعبير مي‌شود. برخي «مقاصد» را مرادف «حكمت» دانسته است (ریسونی، 1376هـ ش، ص39). اما واژه مقاصد در نزد اندیشمندان قدیم مقاصدی؛ حتی قافله‌سالار آن شاطبی، تعریف روشنی از آن ارائه نشده است، ولی در توضیح آن می‌گوید: «شارع از تشریع، مصالح اخروی و دنیوی را قصد کرده است» (شاطبی، بی­تا، ج2، ص25). غزالی در کتاب «المستصفی» چنین می‌نویسد: «مقصود ما از مصلحت، محافظت بر مقصود شرع می­باشد و مقصود شرع از محافظت، پنج مورد می‌باشد که عبارتند از: حفظ‌دین، حفظ‌نفس، حفظ‌عقل، حفظ‌نسل و حفظ‌مال و هر چیزی که متضمن حفظ این پنج مورد باشد، مصلحت است و هر آنچه که موجب فوت این مصالح می­شود، مفسده و دفع آن، مصلحت است» (غزالی، بی­تا، ج1، ص286) و در مقابل، اندیشمندان جدید مقاصدی این واژه را تعریف کرده‌اند، ریسونی مراکشی نیز گفته است: «مقاصد شریعت عبارت است از غایاتی که شریعت به منظور محقق ساختن آنها برای مصالح بندگان، وضع نموده است (ریسونی، 1376هـ ش، ص18). الیوبی نیز گفته است: مقاصد شرعی عبارت است از معانی، حکمت و سایر امور دیگری شبیه آنها که شارع در تشریع به صورت عام و خاص به منظور محقق ساختن مصلحت بندگان، مراعات نموده است (اليوبي، 1998م، ص37) و نورالدین خادمی بعد از بیان دیدگاه­های مختلف می­نویسد: خلاصه مقاصد شریعت عبارت است: از «مصالح شریعت و اهداف و نمودهای آن، و هدف آن اصلاح انسانیت و خوشبخت ساختن آنها در زندگی دنیا و آخرت است (خادمی، 1397ش، ص47).

2-5. شریعت

شریعت از نظر لغت شناسان به راه ورود به آب که تشنگان به‌سوی آن می‌روند، یا بر آب‌انبار و سرچشمه‌ی آب استعمال می‌شود (جوهری،1990م، ج3، ص1236). دلیل اطلاق کلمه شریعت بر خاستگاه آب این است که آب منبع زندگی انسان، حیوانات و نباتات است و شریعت اسلامی نیز همانند آب منبع حیات و زندگانی، پیشرفت، سلامتی، صلاح دنیوی و اخروی آن‌هاست خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکمْ لِمَا یحْییکم وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ» (انفال/ ۲۴): «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی‌که شمارا به‌سوی چیزی می‌خواند که شمارا حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید»! اما در متون دینی با واژه‌های «شرع» و «شِرعه» هم‌افق گرفته‌شده و به معنای «دین» یا نزدیک به آن، به‌کار رفته است (راغب اصفهانی، 1413ق، ص265). در اصطلاح فقیهان، اصولیان و واژه شناسان اهل تازی، اعتقاد به همسانی و یکسانی «دین» با «شریعت» داشته و انفکاک آن دو را غیر جایز قلمداد می‌کنند. «شریعت» در این کاربرد، بر مجموعه‌ای به نام «دین» اطلاق می‌گردد.

 خداوند متعال فرموده است: «ثُمَّ جَعَلْنَاک عَلَی شَرِیعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُون» (جاثیه/ ۱۸): «سپس تو را بر شریعت و آیین حقّی قرار دادیم؛ از آن پیروی کن و از هوس­های کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن»! گروهی دیگر، بر دوگانگی و جدایی واژه «دین» از «شریعت» تاکید داشته و «شریعت» را تنها بر احکام که بخشی از «دین» است، تلقی می‌کنند. علامه طباطبایی اعتقاد دارد که معنای «شریعت» در قرآن‌کریم اخص از معنای «دین» است (طباطبایی، 1393هـ ش، ج5، ص380-381). 

گذشته از این اختلافات، شریعت عبارت است: از تمام معارفی که به شکل سازگار در زندگی انسان­ها در عرصه عبادات، معاملات، اخلاق از طرف خداوند متعال، تشریع و نسخه نویسی شده است تا سبک زندگی سعادتمند دنیوی و اخروی انسان­ها را سامان ببخشد (مناع، 2001م، ص10). طبق این تعریف، شریعت اسلامی در تمام عرصه­های زندگی بشری برنامه دارد نه اینکه در نگاه مقلدانه، شریعت تنها پاره­ای از اخلاقیات ساده در قالب اوامر و نواهی باشد، بلکه شریعت اسلامی بانگاه معرفت اندیشانه معارف اسلامی را در تمام عرصه­ها قابل پذیرایی می­سازد.

۳. رابطه مقاصد و وقف

وقف نظام اجتماعی و اخلاقی است که از طرف شارع برای هر زمان و مکان نسخه نویسی شده است و دارای اهداف و مقاصد عالی برای جامعه و امت اسلامی است که افراد ثروتمند و مرفه او را با انگیزه­های خاصی می­پذیرند و برای آن هزینه می­کنند و از طریق وقف دین، نسل، عقل و مال افراد جامعه حفظ می­شود (الخطیب، ۱۳۹۸ش، ص۱۴). و از آنجائی که نگاه مقاصدی بر هر مسئله­ای با توجه به مصالح و مفاسد آن  است، از این رهگذر وقف فعل معتبر شرعی است؛ زیرا مصالح اجتماعی و فردی را جلب نموده و مفاسد را دور می­کند؛ چنانچه امام غزالی می­گوید: هر چیزی که این امور پنجگانه را حفظ نماید، مصلحت است و اگر آن را نابود کند، مفسده است (غزالی، 1417ق، ج۱، ص۴۱۷). از همین جهت اکثر اندیشمندان معتقداند که وقف از امور تعبدی نیست، بلکه از امور عقلی است؛ زیرا مشتمل بر مصالح اجتماعی و انفرادی است. ابن عاشور می­نویسد: مقصد اساسی شریعت حفظ نظام امت و دوام آن با هماهنگی صلاح انسان است (ابن عاشور، ۱۹۷۸م، ص۲۱۸). و صلاح بدون جلب سود و فایده و دفع زیان مساعد نمی­شود، در این میان وقف یکی از تشریعاتی است که جلب مصالح و دفع مفاسد را تحقق عینی می­بخشد (السید، ۱۴۰۴ق، ص۸۲). و از نظر دانشمندان اسلامی، مقاصد شرعی از رهگذر درجه­ی تأثیر مصلحت در زندگی مادی و معنوی به تقسیم ثلاثی ضروريات، حاجيات و تحسينيات رهنمون می گردد و نهاد وقف با هرکدام اینها رابطه و ارتباط دارد، که در ذیل رابطه هر کدام اینها با وقف بررسی می­گردد:

3-1. وقف و مقاصد ضروری دین در تمدن نوین اسلامی

مقاصد ضروری آن دسته از احکام شرعی است، که سبب حفظ مقاصد پنجگانه دین، نفس، نسل، عقل و مال می­شود (سبکی، 1404ق، ج3، ص55). و یا آن دسته مقررات که سبب حفظ حیات و زندگی انسان می­شود، مانند قصاص که جهت حفظ جان انسان­ها مشروع شده است (سیوطی، 1403ق، ص85). امام­جويني، در کشف ضروريات پنجگانه، در ميان انديشمندان زمانه­­اش پيشگام بوده و در عرصه مقاصد الشریعه نوآوری­های زیادی و تأثیرات فراوان در مقاصد گرایان واپسین خود گذاشت و به تبع او، امام غزالي، امام فخررازي و ديگران، به درک و فهم از ضروريات پنج‌گانه همت نمودند، طرح بحث ضروريات پنجگانه از طرف امام‌جويني کانون توجه انديشمندان قرار گرفت (ریسونی، 1376هـ ش، ص35-36). در این مبحث رابطه هرکدام مقاصد ضروری پنجگانه با وقف مورد بررسی قرار می­گیرد.

3-1-1. وقف و حفظ دین

وقف بسترساز تحقق اهداف تمدن نوین اسلامی و مقاصد آن است؛ زیرا گوشه­ای از موارد و جهات مصرف وقف سبب حفظ دین می­شود، که در ذیل مهمترین نمونه­های قدرت نرم تمدنی بررسی می­گردد:

3-1-1-1. مساجد

 مکان­های دینی به ویژه مساجد که از مهم­ترین پایگاه­های دینی و اجتماعی تمدن اسلامی شمرده می­شود، ظرفیت­های تمدنی مسجد در قرون متمادی از صدر اسلام تا اکنون آشکار است، در تمام کشورهای اسلامی هزاران مسجد با بهترین شکل و ساختار، به عنوان پاک­ترین مکان از نظر مادی و معنوی است که هزاران انسان مسلمان را زیر یک چتر جمع می­کند، خیرین مسلمان بخاطر خیر و ثواب آخرت بهترین زمین­ها را برای تأسیس مساجد وقف نموده­اند، مسجد در تمدن نوین اسلامی نقش کلیدی داشته و بهترین مقر و مکان سازمان­ها و نهادهای مدنی مدرن شمرده می­شود، مسجد از نظر روان شناختی بهترین مکان آرام بخش روحی و روانی شهروندان تمدن اسلامی است، مسجد در عرصه اجتماعی تمدن نوین اسلامی حلقه­ی وصل و یک پارچگی مسلمانان است و حضور فعال در مساجد باعث زدودن تعصبات، کینه و کدورت­ها و نابسامانی­های اجتماعی می­شود. مساجد در کشورهای اسلامی زبانی گویا و به تصویر کشاندن اراده و همت بلند هنرمندان مسلمان برای پویایی دین از بُعد روانی و احساسی و زیبایی هنری شمرده می­شود، تا گردشگران، باستان­شناسان و پژوهشگران را مجذوب و شیفته­ی خود نماید. مسجد، ضمن آن که سبک معماری هنر اسلامی و تمدن دینی را باز می­شناساند، خودباوری، خلّاقیت و تلاش و پشتکار مسلمان را در سایه سار دین و عرفان ناب توحیدی به مردم معرفی می­کند و برخی کارهای مهم تمدنی و تصمیم­های مدنی اجتماعی در مساجد شکل می­گیرد و مساجد وسیله­ی شناخت و معرفت در یک جامعه است؛ زیرا در پنج وقت نماز از احوال همدیگر آگاه می­شوند و افراد جامعه اسلامی را به همدیگر نزدیک می­نماید و بافت­های اجتماعی قوی­تر می­شود و از طرفی در هر مسجدی کانون تعلیم و تربیت و علم و دانش نیز می­باشد و از سوی دیگر مساجد مسلمانان کانون­های گرم تحصیلی طلبه­ها و دانش جویان و موارد دیگر می­باشد (ریاحی، 1382ش، ص23-25). پس وقف برای مواردی که در فوق ذکر شد، سبب غرس درخت عقیده و ایمان در دل­ها می­شود.

3-1-1-2. مدارس و دانشگاه­ها

یکی از مهمترین پایه­های نرم  قدرت تمدن، تعلیم و تعلم است. مدارس، دانشگاه­ها و حوزه­های علمیه در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی نقش مهمی را ایفاء می­کنند، آموزش و پرورش بدون مکان و مقر متحقق نمی­شود. در آغاز اسلام تا زمان­های دورتر، نهاد علمی (دانشگاه، حوزه و مدرسه) به معنای متعارف (ساختمان و اداره) وجود نداشت، مسلمانان در مساجد و منازل شان تعلیم و تعلم می­نمودند. فقهاء، اطباء، فیلسوفان و دانشمندان در عرصه­های مختلف پدید می آمدند (زیدان، ۱۳۹۶ش، ص۶۲۶). همانظوری که امروز در برخی مساجد، برخی حلقه­های درسی و حفظ قرآن کریم وجود دارد، سپس مسلمانان شروع به ایجاد و تأسیس مدارس نمودند، از همان ابتداء مؤسسات دینی که اثری در حفظ دین دارند، به وسیله وقف تأمین می­شدند (الدراجی، ۲۰۰۱م، ص۱۵). اکثر مدارس و هزینه­ی تعمیر و اداره­ی آن توسط سازمان اوقاف پرداخت می­شد، مؤرخین مسلمان متفق­اند که اولین مدرسه­ی اسلامی جدا از مسجد به امر خواجه نظام الملک طوسی وزیر ملکشاه سلجوقی در اوسط قرن پنجم هجری تأسیس گردید، هرچند قبل از نظامیه­ها مدارس تأسیس شده بود، ولی خواجه نظام الملک برای اولین بار تدریس را در آن مجانی کرد و برای شاگردان مقرری معین کرد و تا مدت­ها پا برجا ماند. نظامیه­های بلخ، نیشاپور، بغداد و… از میراث گرانقدر نظام الملک است، به خصوص نظامیه بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه­ها، خانه­ها و… را از طرف دور و نزدیک خریداری و وقف مدرسه کرد، طوری که هزینه­ی سالانه نظامیه به شصت هزار دینار می­رسید (حائری یزدی، ۱۳۸۰ش، ص۴۲۴). از این مدارس فاخر در تاریخ تمدن اسلامی رجال برجسته بیرون شدند، اولین استادان این مدرسه ابو اسحق شیرازی، ابو نصر صباغ، ابوالقاسم دبوس، ابو حامد غزالی، شاشی، سهروردی و… بودند، که همه­ی این­ها نقش­های عمده را ایفاء نمودند (زیدان، ۱۳۹۶ش، ص۶۲۸).

3-1-1-3. کتابخانه

در این مبحث فقط روی تأثیر وقف بر ایجاد و تأسیس کتابخانه بحث می­شود، بدون ترید کتابخانه از عوامل اصلی گسترش فرهنگ مطالعه و پژوهش در تمدن اسلامی است و  از طرف دیگر اندیشمندان مقاصدی حفظ دین را یکی از اهداف شریعت می­شمارند، بدون تردید دین یک مفهوم اعتباری است، که خود آن قابل حفظ نیست، بلکه منظور از حفظ دین حفظ اساسات، اصول و مبانی فکری است که شریعت آن را به عنوان قواعد سبک زندگی معرفی نموده است، باید حفظ شود. این اصول و مبانی از طریق تعلیم و تعلم کسب می­شود و با توجه به اینکه دین اسلام عنایت خاصی به علم و دانش دارد، بدیهی است که توجه به کتاب و کتابخانه به عنوان ابزاری با ارزشی برای انتشار علوم در خور توجه و دقت قرار می­گیرد، مسلمان به محض اینکه متمدن شدند، پیش از همه در تهیه و نگهداری کتاب کوشیدند (زیدان، ۱۳۹۶ش، ص۶۲۸). مسلمانان در اواخر قرن دوم هجری به جمع­آوری کتاب­ها علاقه­ی زیاد نشان دادند، اما دقیقا معلوم نیست که آغاز تشکیل کتابخانه در تمدن اسلامی از چه زمانی شروع شد، آنچه معلوم است، این است که کتابخانه عمومی پدیده­ای متعلق به قرن چهارم هجری است، در مجموع کتابخانه­های جهان اسلام به چهار دسته تقسیم می­شوند:

الف- کتابخانه­های شخصی؛ علماء و دانشمندان برای استفاده­ی خود کتابخانه تأسیس کردند.

ب- کتابخانه­های مساجد؛ مساجد قدیمی­ترین مرکز آموزشی در اسلام بود و  مسلمانان به مساجد کتاب وقف می­نمودند.

ج- کتابخانه­های عمومی؛ برای استفاده­ی همگان می­ساختند، در دوره­ی عباسیان بیت الحکمة نخستین کتابخانه عمومی بود، که توسط هارون تأسیس گردید.

د-کتابخانه­های نیمه عمومی؛ مردم خاص از آن استفاده می­کردند.

در تاریخ تمدن اسلامی از کتابخانه بهترین استفاده­ها می­شد و از همین جهت در دل این تمدن انسان­های فرهیخته تربیت شدند (عباسی، بی­تا، ص۸۱). ولی متأسفانه کتابخانه­های بزرگ اسلامی از قبیل کتابخانه بغداد، کتابخانه حلب، کتابخانه نیشاپور، کتابخانه اندلس، کتابخانه­های مصر و ده­ها کتابخانه دیگر که با انحطاط تمدن اسلامی بر اثر حمله­های بیرونی و کشمکش­های داخلی نابود گشت (زیدان، ۱۳۹۶ش، ص۶۲۸) و برخی کتاب­های که باقی مانده است از قرن یازدهم سیل دانشمندان غربی وارد کشورهای اسلامی شده­اند و در جستجوی یک نسخه خطی هستند. در تمدن نوین اسلامی  داشتن کتابخانه­های تخصصی به عنوان پایگاه حرکت تمدن نوین اسلامی در راستای تولید علم و دانش خیلی مهم و اساسی شمرده می­شود؛ هرچند برخی کشورهای اسلامی که کتابخانه تخصصی دارند، اکنون نیازمند بازگشت به فرهنگ کتابخوانی دارند، نهاد وقف همانند گذشته برای تأسیس کتابخانه­های مدرن­تر بکار گرفته می­شود و افزون بر کتابخانه­های ثابت فزیکی در مکان خاص، اکنون کتابخانه مجازی و الکترونیکی برای تمام دنیا با زبان­های متفاوت تأسیس می­نماید و تمدن نوین اسلامی از نهادهای وقفیه که زمینه­های  فراگیری و تولید علم و دانش را فراهم می­نماید، پشتبانی می­کند.

3-1-1-4. حفظ قلمرو و سر زمین

سر زمین و قلمروی اسلامی بستر پیاده­سازی دین است، اصول و قواعد دین اسلام در سر زمین و قلمرو تحقق می­یاید، از همین خاطر، حفظ حدود و مرزهای جامعه اسلامی دارای اهمیت است، یکی از موارد مصرف وقف برای حمایت جهاد، تسلیحات نظامی، حفظ جغرافیای اسلامی و تجهیز ارتش به وسیله وقف می­باشد (السباعی، ۱۹۸۷م، ص۱۹۱).

3-1-2. وقف و حفظ نفس

 در تمدن اسلامی، انسان محوری است که آسمان و زمین را با هم پیوند می­دهد، انسان موجود دو بعدی مرکب از جسم و روح است که هرکدام دارای نیازها و ما یحتاج خاص است و هرگونه آسیبی در هرکدام از این دو بعد مورد باز خواست قرار می­گیرد، در این رهگذر، نظام وقف برای تضمین ضروریات اساسی انسان وضع شده است؛ چنانچه اندیشمندان می­گویند تمدنی پایدار است که ضروریات اولیه بقای انسان از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن را تأمین کند (السعد، ۲۰۰۳م، ص۱۹۱). نهاد وقف برای کمک به این نیازهای اساسی از قبیل تهیه آب آشامیدنی، مواد اولیه و توزیع لباس برای مساکین و نیازمندان که همه­ی اینها از ضرورات لازم برای حفظ جان انسان در هر جامعه است و جامعه در قبال آن مسؤولیت دارد، کوشش و تلاش می­کند (السعدی، ۲۰۰۰م، ص۱۷۶). مسؤولیت تمدن قدیم در قبال حفظ جان افراد جامعه کمتر بود، چون وسائلی که جان انسان را در خطر می­انداخت، خیلی کم بود، ولی امروزه به همان اندازه­ی که وسایل و امکانات زندگی متمدن سهولت ایجاد کرده است، خطر گرفتن جان آدمی را هم بیشتر کرده است، از قبیل آتش سوزی، گاز گرفتگی، غرق شدن و تصادفات رانندگی. حفظ جان در برابر همه­ی این­ها از ضروریات دین پنداشته می­شود، نهاد وقف که مقاصد دین را تحقق عینی می­بخشد (المصری،۱۴۲۰ق، ص۱۰۹). تمدن نوین اسلامی از این نقش وقف استفاده نماید؛ چون مهمترین نقش اجتماعي نهادهای خیریه وقف، در این حوزه ساختن بیمارستان‌ها مي­باشد؛ چنانچه نخستین بیمارستان در سال ۸۸ هجری در زمان حکومت اموی­ها در دمشق تأسیس شد و سپس در زمان عباسی­ها در بغداد و سپس در سایر کشورهای اسلامی به وسیله نهاد وقف تأسیس گردید، بیمارستان­های مسلمانان در آنروزگار در کمال نظم و ترتیب اداره می­شد و بدون توجه به ملیت و مذهب، همه­ی بیماران به دقت مورد معالجه قرار می­گرفتند و هر مریضی­که بهبود می­یافت، مرخص می­کردند و اگر وفات می­کرد، هزینه­ی تکفین و تجهیز او را می­دادند و در عین حال در بیمارستان­ها دانشکده­ی طب و دارو سازی در همان محل تدریس می­شد و شاگردان علاوه بر دروس نظری دوره تمرین عملی را نیز در همین بیمارستان­ها سپری می­کردند (زیدان، ۱۳۷۳ش، ص۶۱۰). همه این بیمارستان­ها در راستای مصالح جامعه وقف شده بود و از نشانه‌های ظاهر و آشکار تاریخ تمدن اسلامی به ‌حساب می‌آید؛ از قبیل بیمارستان «العضدی» در بغداد، بیمارستان «النوری» در دمشق، بیمارستان «المنصوری» در قاهره، بیمارستان‌های که در مراکش، بیمارستان «المقتدری»، بیمارستان شیراز، اصفهان، مرو و غیره که از اموال وقفی ساخته شده بودند، علاوه از ارائه خدمات صحی برای افراد جامعه، خدمات دیگری چون ارائه غذا، لباس و سایر خدمات اجتماعی را انجام می‌دادند، حتی علاوه از اجرای مسائل صحی برای فقیران، در صورت ضرورت پزشکان به خانه‌های آنان رفته امور صحی و سایر نیازمندی‌های زندگی آنان را فراهم می‌نمودند (محمد، 1980م، صص265-269؛ امیدیانی، 1380ش، صص192-193). در ادوار اجتماعی تاریخ تمدن اسلامی نقش بیمارستان به اندازه­ی بود که اگر یکی از کارکنان دولت گرفتار امراض مهلک و صعب‌ العلاج می‌گردید، بیمارستان‌ها از طریق اموال وقفی به تمام امور زندگی او رسیدگی می‌نمودند که در تاریخ معاصر کشورهای دنیا از وظایف شرکت‌های بیمه و یا دولت به نام حقوق بازنشستگی می­باشد (محمد، 1980م، ص170-177). بدون تردید طبابت و پژشکی امروز به سمت و سوی دیگری روان است، به استثنای پژشکان خوب و دلسوز، نمای کلی پزشکی از هدف اصلی آن که نجات مردم است، بیرون شده است و به عنوان یکی از پر درآمدترین کسب دنیا مردمان زیاد به آن رجوع کرده­اند، برخی به عنوان پژشک و طبیب و برخی دیگر مالک بیمارستان به بهانه­ی نجات جان مردم، جیب­های مردم را خالی می­کنند، در عصر فعلی کمتر بیمارستانی به منظور ارائه خدمات به مردم ساخته می­شود، پژشکان کارمند در بیمارستان­های دولتی برای خود بیمارستان دارند، اکثر مریضان را به آن­جا منتقل می­کنند، در اکثر کشورهای اسلامی درمان و بهداشت رایگان حقی همگانی است، ولی متأسفانه این حق اجراء نمی­شود، در هر خیابان، بیمارستان و درمانگاه خصوصی ساخته شده است، بنابراین می­طلبد که تمدن نوین اسلامی همچون گذشته با کمک و مساعد نهاد اوقاف بیمارستان­های جدید و مدرن بسازد، تا مشکلات مردم حل شود و همچنین امروز اعتیاد بلای بزرگی را بر سر ملت­ها آورده است و در دنیا بیداد می­کند، تمدن نوین اسلامی مصداق­های همکاری در بخش درمان را گسترش بیشتر دهد؛ چنانچه در تاریخ اسلامی، سلطان ظاهر برای خرید غذا و توزیع آن اموال را وقف نمود که بعد از مرگ او نیز سبب مراقبت بیماران فقیر گردید. از مشهورترین آن‌ها «وقف الطرحاء» است که از منافع آن در هزینه و مصارف تجهیز و تکفین فقیران پرداخت شده و معتادان نیز تداوی می­شوند (ریاحی، 1382ش، ص342).

3-1-3. وقف و حفظ عقل 

عقل ملاک تکلیف مداری است که برای تشخیص سود و زیان انسان قرار داده شده و شریعت اسلامی به آن اهتمام بیشتر کرده است. وقف دارای سهم متفاوت و عدیده در حفظ عقل می­باشد؛ زیرا تا عقل و خرد انسان سالم و تندرست نباشد، در خدمت فرد و جامعه نمی­تواند، قرار بگیرد. از همین جهت یکی اهداف دین حفظ عقل انسان است و به آن اهتمام زیادی نموده است و در این رهگذر نهاد وقف سهم و نصیب واضح در راستای حفظ عقل آدمی دارد، عقل زمینه­های خرد ورزی را طبق احکام شریعت مساعد می­نماید، نهادهای علمی، فرهنگی و ثقافتی که به وسیله اموال وقفی ساخته می­شود و انسان­ها  در آنجا تعلیم  می­یابند، در حقیقت عقل شان را رشد می­دهد و همچنین از خرافات فاسد باز می­دارد (آدم، 2005م، ج۱، ص۲۳۸). امروز افکار زیادی تحت عنوان عقل گرايی وارد کشورهای اسلامی شده است که ده­ها شبهه را در ابواب مختلف دین وارد می­کند، که افکار جوانان مسلمان را از تمدن اسلامی دور می­نماید و همچنین موارد دیگری در این زمینه وجود دارد، که از طریق وقف تأمین می­شود (سید، ۱۴۰۴ق، ص۲۴۴).

3-1-4. وقف و حفظ نسل

حفظ نسل و ناموس از مهمترین ارکان تمدن اسلامی است، هر تمدنی با توالد و تناسل استمرار می­یابد، ولی شریعت اسلامی به منظور نسل سالم و پاکیزه ازدواج صحیح را تشریع کرده است و نسل­های مشروع از طریق ازدواج به عمل می­آید و به والدین و جانشینان آن دو دستور داده است که به مراقبت و حضانت کودکان بپردازند، تا زمانی که کودکان از آن­ها بی­نیاز گردند (زلمی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۵). قرآن كريم در اين مورد می­فرماید: «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم: ۲۱): «برايتان از [جنس] خودتان همسرانى آفريد تا به آنها آرام گيريد و بين شما دوستى و مهربانى مقرر داشت». وقف کیان و بقاء نسل را حفظ می­کند به ویژه عنایت لازم آن در تربیت، معیشت و مساوات آشکار می­شود.

3-1-4-1. دارالایتام

 در آموزه­های دینی نسبت به مراقبت و حفاظت یتیم­ها زیاد تأکیده شده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ» ( بقره: ۸۳): «و به ياد آوريد هنگامي را که از بني اسرائيل پيمان گرفتيم که جز خدا کسي را نپرستيد و با پدر و مادر خود و خويشاوندان و يتيمان و بيچارگان به نيکي رفتار کنيد».  و همچنین از سهل بن سعد (رضي الله عنه) روايت است که رسول اللَّه (صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم) فرمودند: «أَنَا وكافلُ الْيتِيمِ في الجنَّةِ هَكَذَا» «وأَشَار بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى، وفَرَّجَ بَيْنَهُمَا» (بخاری، 1422هـ،  ج13، ص311). «من و سرپرست يتيم، اينگونه در بهشت مي­باشيم»، «اشاره به انگشت سبابه و ميانه اش نموده آنها را از هم گشاده داشت».

 ولی گاهی نگهداری یتیم­ها در خانه مقدور نیست، پس لازم است که جایی برای نگهداری یتیم­ها ساخته شود، کشورهای اسلامی به وسیله اموال موقوفه دارالایتام­ها ساختند، در تمدن اسلامی انگیزه­ی دادن پول برای ساختن دارالایتام ترغیب­ها و توصیه­های ثواب مدارانه­ی است که در روایات اسلامی از پیامبر اسلام نقل شده است؛ چنانچه در فوق اشاره شد. صلاح‌الدین ابوبی در زمان حکومت خود مدارسی را برای تعلیم و تربیت فرزندان فقراء و مراقبت یتمیان تأسیس نمود و برای آموزش قرآن و علوم دیگر معلمانی را توظیف نمود و همچنان برایشان جای خورد و نوش لوازم درسی را نیز فراهم کرد (ابن جبیر، بی­تا، ص27).

3-1-4-2. ايجاد و حفظ خانواده­ها

 در شریعت اسلامی ترغیب­های زیادی برای حفظ نسل شده است، در گذشته­ها تشکیل خانواده نسبت به امروز، خیلی آسان بود و با کمترین امکانات زندگی طرفین رضایت داشتند و توانمندی ازدواج آسان و ابتدائي بود. در این مورد پيامبر (صلی‌الله عليه و سلم) می‌فرمایند: «مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاءَةَ، فَلْيَتَزَوَّجْ» (نسائی، 2001 م: ج5، ص150): «هرکس از شما که توانایی ازدواج را داشته باشد بايد که ازدواج نمايد». ولی امروز هزینه­های سرسام آور ازدواج باعث شده است که دختران و پسران زیادی بدون ازدواج باقی بمانند، در صورت عدم تشکیل خانواده، افزون بر اینکه نیروی انسانی یک کشور کاهش می­یابد، فساد اخلاقی و بی عفتی دامن آن جامعه را می­گیرد، در حالی­که قرآن کریم در مورد ضرورت حفظ عفاف و پرهيز از حریم‌شکنی می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ… وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظوُنَ. إِلاَّ عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ. فَمَنْ ابْتَغَي وَرَاءَ ذَلِكَ فَاُوْلَئِكَ هُمْ الْعَادُونَ» (مؤمنون: 1 و 5-7): «براستي كه مؤمنان رستگار شدند و همانان كه پاكدامنند، مگر در مورد همسرانشان يا كنيزاني كه به دست آورده‏اند، كه در اين صورت بر آنان نكوهشي نيست. پس هر كه فراتر از اين جويد، آنان از حد در گذرندگانند».

هرگاه در جامعه­ای بخاطر بیکاری و بلند بودن هزینه­ی ازدواج، فساد اخلاقی گسترش پیدا کند و اثر عدم کنترل شهوت منجر به قتل و خون ریزی شود، حفظ نسل که یکی از اهداف اساسی و ضروری شریعت اسلامی است مختل شود، در این حالت برای نجات جامعه از شهوت­پرستی و اثرات مهلک آن، بنیادهای خیریه و وقفیه، هزینه ازدواج­های گروهی را پراخت نمایند و یا اینکه از طریق صندوق­های قرض الحسنة زمینه ازدواج دختران و پسران جوان را مساعد نمایند، پس وقف در حفظ نسل کمک و مساعدت می­نماید (السعد، ۲۰۰۹م، ص۵۰). یکی از مهمترین آثار نظام وقف این است که فاصله­های اجتماعی را کاهش می­دهد، روابط اجتماعی را مستحکم نموده و روح دنیاگرایی و طبقات اجتماعی را از بین می‌برد؛ زیرا نظام وقف در تمدن اسلامی در واقع توزیع عادلانه ثروت بین افراد جامعه اسلامی و عدم حبس آن به دست تعداد محدود و مشخص است که این عمل از رقابت‌های مادی که به مصلحت جامعه نیست و از به وجود آمدن طبقات اجتماعی جلوگیری می‌نماید، که نتیجه فاصله طبقاتی نا امنی و خشونت بین افراد جامعه است. در نظام وقف و انفاق از طریق اوقاف نقش اساسی و تأثیرگذاری عمیقی بر جنبه‌های اخلاقی و رفتاری جامعه در تمدن اسلامی وجود دارد، همیشه در نظام اخلاقی اسلامی جلوگیری و وقایه از منحرف شدن انسان‌ها و گرفتاری آنان به رذایل اخلاقی یک اصل مهم به‌حساب می‌آید، به‌طور مثال اگر نان‌آور خانواده‌ای وفات نماید و یا مفقودالاثر و … گردد در این حالت برای حفظ و نگهداری جامعه و خانواده‌ها از اموال وقفی نیازهای آنان را تأمین کرده شود تا برای رفع نیازهایشان دست به فساد اخلاقی نزنند. و همچنان از طریق اوقاف به نیازهای اسیران مسلمان و خانواده‌های آن‌ها، برای رفع نیازها و تعلیم و تربیت محبوسین، ادای دین کسانی­که توانایی پرداخت آن را ندارد و غیره رسیدگی شود (احمد، 1415ق، ص256).

3-1-4-3. بانک خون

بانک خون عبارت از مخزن و یا مکانی مخصوصی است که در آن انواع گروه­های خونی اهداء شده را در داخل سردخانه­ها نگهداری می­شود و در موقع­های ضرورت از آن استفاده می­نمایند (الطیار، ۱۴۱۴ق، ص۲۳۲). در زمان­های گذشته این عمل رایج نبود، ولی در جنگ جهانی اول و دوم نقل و انتقال خون به مجروحین جنگی، جان بسیاری را نجاد داد، سپس به دنبال آن بانک­های خون ایجاد گردید (الموسوعة العربیة العالمیة، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۶۴). رابطه وقف و ایجاد بانک خون قرار ذیل است:

الف- در برخی حالات وضعیت فوری پیش می­آيد که فقط خون آماده شده در بانک­های خون برای حفظ جان شخص مجروح لازم می­شود، جمع کردن خون در بانک خون زمان نمی­گیرد؛ زیرا در این عملیه­ی خون گرفتن غیز از بانک­های خون، در گام نخست سلامت شخص خون دهنده تشخصیص داده می­شود و ضررهای جانبی آن سنجیده شده و سپس خون گرفته می­شود و… همه­ی این­ها زمان گیر است، اگر بانک­های خون آماده ساخته نشود، ممکن برخی مریضان از اثر کم خونی تلف شوند (نسیمی، بی تا: ص۷۹)

ب- اسباب و انگیزه­های ایجاد بانک خون در این عصر زیاد است. از جنگ­های متوالی تا حوادث رانندگی و از امراض کشنده تا ویروس­های بی درمان، همه­ی این­ها در عرصه­ی طبابت به خون محتاج می­شوند، پس لازم است که مردم به گونه­ی تبرع به بانک­های خون، خون اعطاء نمایند و سپس در سردخانه­های مجهز خون­ها نگهداری شود تا از انواع نابسامانی های که جان مردم را به خطر مواجه می­سازد، حفظ کرده شود (علی أنس، بی­تا، ص۱۰۳؛ فهمی، ۱۴۰۸ق، ص۲۴). از همین جهت فقهای معاصر اتفاق دارند که ایجاد بانک­های خون هیچ مشکل شرعی ندارد، مجلس هیئة کبار علمای ممکلت عربستان سعودی فتوی صادر کردند که: ایجاد بانک­های خون، جهت جمع­آوری خون­های هدیه شده و رسیدگی فوری به مریضان عاجل بدون عوض مالی، کار پسندیده است که مصلحت عامه آن را می­خواهد و لکن علماء دو چیز را شرط می­نمایند: یکی این­که هدف از ایجاد بانک ربح مادی نباشد. دوم این­که بانک­های خون مقابل مالی از مریض و اولیاء امور نگیرند (السکری، ۱۹۸۹م، ص۱۸۵). بدون تردید در این عصر، وقف نمودن اموال برای بانک­های خون جهت حفظ جان مردم در حقیقت بر آورده کردن یکی از مقاصد ضروری شریعت اسلامی می­باشد. در موارد متعدد و گوناگون از نبودن و یا کم بودن خون، مریضان زیادی جان داده­اند و همچنین اهداف شریعت جلب مصالح و دفع مفاسد است، به سبب ایجاد بانک­های خون از مفسده؛ یعنی وفات مریضان زیادی جلوگیری می­شود و مصالح؛ یعنی حیات آن­ها برگردانیده می­شود (الننشة، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۵۹). همان طوریکه در مباحث فوق اشاره شد، تمدن نوین اسلامی افزون بر این­که سهولت­های زیاد دارد، با قضایای پیچیده نیز درگیر می­باشد. در گذشته اگر کسی بر اثر کم خونی وفات می­نمود، هیچ خرده­ای بر نظام پژشکی گرفته نمی­شد، ولی در تمدن جدید همه­ی این موارد مورد باز پرس قرار می­گیرد، از همین جهت می­طلبد که تمدن نوین اسلامی از فرصت­های تمدنی مثل وقف در عرصه­های پژشکی استفاده نماید و جان مردم را نجات بدهد.

3-1-5. وقف و حفظ مال

حفظ اموال و دارائی مردم یکی از اهداف شریعت اسلامی است و شریعت اسلامی برای کسب آن راه­هایی را مشروع گردانیده است و کسی که از غیر راه مشروع آن را به دست بیاورد، برای مرتکتبین آن مجازات­هایی را وضع کرده است که بعضی آن­ها حدود و برخی دیگر آن­ها را تعزیرات می­گویند و همچین کسی مال دیگری را تلف کند، شارع جبران خسارت را لازم گردانیده است (زلمی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۶). در نظام اسلامی مال یکی از ضروریات زندگی است که حاجات و نیازهای فردی و عمومی انسان­ها به وسیله آن منتفی می­شود، اسلام مکتبی است که در بعد مال و دارائی نه آن افسارگسیختگی در مورد مالکیت و فعالیت­های اقتصادی در نظام سرمایه­داری را که موجب آن همه فساد و فحشاء و… شده و فقر را نیز ریشه کن نکرده است، تأئید می­کند و نه آن محدودیت در مالکیت فردی را که در نظام سوسیالیستی مورد توجه است، می پذیرد و نه تلفیقی از آن دو، بلکه نظامی کاملا مستقل است که به همه ابعاد وجودی انسان توجه کامل دارد و معایب و نواقص هیچ یک از این نظام­های اقتصادی را ندارد و دیدگاه آن نسبت به انسان با دیدگاه­های دیگر مکاتب متفاوت است (حائری، ۱۳۸۰ش، ص۳۹۷). طبق آموزه­های دینی نباید تمام دارایی­ها نزد یک طبقه خاص باشد، چنانچه قرآن کریم می­فرماید: «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ» (حشر: ۷): «تاميان توانگرانتان دست به دست نشود».

در ادبیات مقاصدی حفظ اموال شهروندان جامعه یکی از اهداف مقاصد دین است، برای این­که در جامعه اموال ثروتمندان از طرف تهی­دستان و کسانی دیگر مورد حمله و تجاوز قرار نگیرد؛ یعنی انسان­های گرسنه به اموال ثروت مندان به شکل غیر قانونی دست درازی نکنند و اموال آنها امنیت داشته باشد، در گام نخست برای جلوگیری از نا امنی اموال و دارائی جامعه، در کنار سایر عوامل دیگر، نهاد وقف نیز از دو راه می­تواند در این مورد مؤثر قرار بگیرد.

الف- نفس استقلال اقتصادی و رشد و توسعه اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و حداقل کاهش چمشگیر فقر و محرومیت و آثار شوم آن در جامعه شود.

ب- اکثر اموال وقفی با نگاه مقاصدی و درون نگری در طول تاریخ اسلامی مواردی هستند که به رفاه عمومی، فقر زدایی و عدالت اجتماعی مربوط می­شوند. فقر زدایی به معنای واقعی کلمه و در مرحله بعدی تحقق رفاه عمومی در سطح معقول است (حائری، ۱۳۸۰ش، ص۳۹۷). از این رهگذر میان وقف و مقصد حفظ اموال ارتباط ضروری بر قرار مي­گردد، وقف زمینه امنیت اموال و دارائی مردم را مساعد می نماید؛ چون به اندازه توان نهادهای وقفیه به حاجت نیازمندان رسیدگی می­کند.

3-2. وقف و حاجيات درتمدن نوین اسلامی

حاجیات آن دسته از احکام فقهی هستند که نیازهای عمومی زندگی مردم را تأمین می­کنند، اين نوع مصالح يا مقاصد همان نوع ارزش‌ها و اهدافي‌اند که انسان‌ها در راستاي رفع مشقت از زندگي عملي­شان، نيازمند تحقق آن‌ها هستند. فقدان يا عدم تحقق آن‌ها، اگرچه زندگي عملي انسان‌ها را به اندازه فقدان مصالح يا مقاصد ضروري، متضرر نمي‌سازد، اما انسان‌ها را عملاً با مشقت‌ها و مشکلات مواجه مي‌نمايد. بدين ترتيب مقاصد يا مصالح از اين نوع، شامل تمام عوامل و اسباب رفع حرج و مشقت، عوامل و اسباب تخفيف در تکاليف و بالآخره اسباب آسان‌سازي در تعامل و زندگي مي‌باشد. گستره‌ي اين نوع از مقاصد، عبادات، معاملات و جنايات است و به اصلي و فرعي تقسيم مي‌شود (زحیلی، 1421ق، ج2، ص772). و در مجموع می­توان گفت که فوائد حاجیات عبارت از رفع حرج از مکلفین و حمایت از ضروریات  است که به وسیله­ی آن چیزهای که باعث تأثیر منفی در ضروریات است، دفع می­شود (شاطبی، 1997م، ج2، ص16؛ مقدسی، بی­تا، ج1، ص413). نقش وقف در حاجیات این است که مشکلات و مشقت­ها، تنگناهای زندگی شهروندان را رفع و دور نماید. حاجیات زندگی انسان­ها بر اساس ظروف و عصر متفاوت و گوناگون است، لذا در این مبحث به برخی از مهمترین آن­ها ضمن یک دسته­بندی،  اشاره می­شود:

3-2-1. وقف و حاجت حفظ دین

هرگاه جامعه در حوزه دین و اساسات اخلاقی فردی و اجتماعی مشکل داشته باشد، از طریق استفاده از منافع وقفی مشکلات آن­ها مرفوع می­شود، در اکثر کشورها تعلیم و تربیت رایگان است و دولت خدماتی را انجام می­دهد که قانون تعیین کرده است، در حالی که در برخی رشته­ها نیاز به کلاس­های بیشتر خارج از دانشگاه و یا نیاز به یادگیری زبان دیگری احساس می­شود، در این صورت سازمان­های وقفی برای تکمیل خلاء­های دانش­پژوهان با استفاده از اموال وقفی برنامه­های درسی تشکیل می­دهند (العمر،۲۰۰۰م، ص۲۸). و همچنین حاجیات متعلق به دین مربوط مساجد می­شود، مسجد به عنوان یک نهاد دینی دارای نقش­های مؤثر و سازنده در عرصه­های تربیتی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و سیاسی دارد. در برخی شهرها و اکثر روستاها و قصبات در کشورهای اسلامی مساجد شان ابتدائی و امکانات مناسب ندارند و از همین جهت در پیاده کردن اهداف اساسی مساجد، مردم در مشقت و تکلیف قرار می­گیرند. بنابر این، نهادهای وقفیه برای رفع مشقت و سختی­های مردم اقدام به همکاری می­نماید و از آنجائی که اکثر آموزش­ها رایگان نیست، پس نهادهای وقفیه برای فقیران زمینه­ی آموزش‌ و پرورش را در مدارس و مراکز آموزشی فرا هم می­کند، بلکه برخی اوقات در بخش آموزش‌ و پرورش برای رفع نیازهای زندگی فقیران تخصیص‌ یافته است و صاحب‌نظران زیادی از این مراکز در جامعه اسلامی تقدیم شدند (شوقی، 1415ق، ص136). ابن خلدون زمانی که از وضع اجتماعی قاهره در زمان حکومت صلاح‌ الدین ابوبی نقل می­کند، می‌گوید: ساختن مدارس و خانقاه‌ها از اموال وقفی زیاد شد و دانشجویان برای فراگیری علم و دانش از گوشه‌های جهان اسلام به قاهره رفت‌وآمد داشتند که سبب گسترش علوم و فنون و گشایش اجتماعی و انتقال مدنیت و عدم تمرکز آن در یک کشور و منطقه در جهان اسلامی گردید (ابن خلدون، 1986م، ص276).

3-2-2. وقف و حاجت صحت

در مورد حاجیات متعلق به حفظ حیات، از قبیل صحت، وقایه، علاج و تداوی امراض گوناگون نقش نهاد وقفیه این گونه تبارز می­کند. معمولا بمیارستان­های دولتی به دلیل کم بودن بودجه، هزینه­ی کارمندان و پژشکان به مشکلات عدم خدمت رسانی صحی مواجه شوند و امکان از بین رفتن بیمارها وجود دارد، به وسیله اعطای اموال موقوفه جبران و رسیدگی  بیشتر صورت می­گیرد. و همچنین رسیدگی­های لازم برای کودکان و بیوه­ها و سایر اقشار تنگ دست جامعه به وسیله­ی نهاد های وقفیه انجام می­گیرد.

 3-2-3. وقف و حاجت حفظ اموال

حاجیات متعلق به اموال که شارع آن را در عقود و شرایط آن توسعه داده است؛ مثلا تجارت بدون داشتن مغازه سخت است، ولی غیر ممکن نیست، برای رفع حرج و مشقت­های تاجران، برخی مکان­ها برای حمایت از تاجران وقف کرده شود. (السعد، ۲۰۰۹م، ص۵۰).

3-2-4. وقف و حاجت حفظ نسل

حاجیات متعلق به حفظ نسل زیاد و پر شمار است. از آن جمله ایجاد مدارس غیر مخلتط پسران و دختران در جامعه اسلامی است، هرچند برخی­ها معتقدند که تعليم و تربيت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و همه از فرصت­هاى تحصيلى و امكانات آموزشى، به يك اندازه استفاده مى­برند، ولی شرایط برخی مضامین ایجاب می‌کند که به خاطر تفهیم بیشتر دروس، صنوف جداگانه برگذار شود و از منظر اکثر اندیشمندان اسلامی در سایر مضامین، مقاصد و اهداف شریعت می­طلبد که صنوف پسران و دختران جداگانه باشد؛ چون دانشگاه مکان کسب علم و دانش است و دانشجویان باید این مکان را مقدس بشمارند و فقط برای آموختن علم در این محل حضور پیدا نمایند، چنانچه خداوند متعال می­فرماید: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (احزاب: 53): «و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را به عنوان عاریه (امانت) از همسران پیامبر درخواست می­کنید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است».

برخی اندیشمندان اسلامی اختلاط پسران و دختران را با قید و قیود اجازه داده­اند، ولی به نظر می­رسد که از باب سد ذرایع یکجا بودن پسران و دختران در یک محیط پرده حیاء و عفت را آهسته آهسته کنار میزند و باعث بوجود آمدن فساد در جامعه می‌شود. برای این­که جامعه دارای نسل تحصیل کرده و در عین حال سالم از فساد اخلاقی باشد، نهاد وقف برای تحقق آن هزینه می­نماید (السعد، ۲۰۰۹م، ص۶۷).

3-2-5. وقف و حاجیات متعلق به عقل

انسان با خصیصه­ی عقل از سایر موجودات امتیاز یافته است و پیشرفت­ها و اکتشافات سرسام آور حاصل عقل انسان است. پیشرفت و ترقی هر تمدن به میزان پیشرفت عقل و خرد گردانندگان آن تمدن است. از همین جهت یکی از اهداف تمدنی دین، حفظ عقل انسان است. چیزهای که عقل انسان را از بین ببرد، جلوگیری از آن از ضروریات دین است، ولی مواد مخدر و سایر مسکرات دیگری که وجود آن در جامعه انسان­ها را مرحله به مرحله از قوه عاقله دور می­نمایند از حاجیات متعلق به عقل است (زلمی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۹) و از آن جائی که عقلانیت یکی از مبانی و پایه­های اساسی تمدن نوین اسلامی است، نهاد وقف زمینه و بستر را مساعد می­نماید تا شهروندان جامعه اسلامی از دام چیزهای که عقل انسان را به خطر می­اندازد، در امان باشند. در حقیقت نظام وقف برای تحقق استقرار جامعه و از بین بردن روح ناامنی و خشونت بر اساس مساوات بین افراد جامعه است. افراد جامعه از امکانات آن برخور دار می­شوند، نهاد وقف در عرصه آموزش‌ و پرورش در مدارس و مراکز آموزشی و رفع نیازهای زندگی فقیران کارهای پسندیده انجام داده است و صاحب ‌نظران و خرد اندیشان زیادی از این مراکز در جامعه اسلامی تقدیم شدند (شوقی، 1415ق، ص136).

3-2-6. وقف و حاجیات متعلق به حفظ آبرو و عزت نفس

هرچند وقف اموال بدون اینکه به سازمان وقف ثبت کرده شود، مشکل شرعی ندارد، ولی فلسفه و حکمت وقف این است که برای تمام مردم خدمت رسانی کند، میان ثروت مند یا فقیر  تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا حقیقت و ذات وقف این است که بر تمام بشریت خدمت رسانی کرده شود؛ در تاریخ تمدن اسلامی آمده است که در برخی وقت­ها سزاوار ترین افراد در باب وقف اهل کتاب و سایر ملت­ها بودند (سرجانی، ۲۰۱۰م، ص۵). در تمدن نوین اسلامی تأکید می­شود که وقف اموال از طریق نهاد وقف صورت بگیرد، شاید برخی­ها بپندارند که چرا اموال را مستقیما به نیاز مندان و یا راه­های عام المنفعه به مصرف رسانده نشود؟ نکته ظریف این است که کار سازمانی نسبت به کار فردی در جامعه تأثیر بیشتری دارد و از سوی دیگر  بهره برداری کنندگان از منافع و عایدات موقوفات مستقیما با واقف روبرو نمی­شوند، از این جهت باعث اندکترین خجالت و تحقیر افراد قرار نمی­گیرند و عزت نفس افراد کاملا محفوظ می­ماند و از سوی دیگر اهداف و برنامه‌های اجتماعی آن باقی و ماندگار تر می­شود (الضحیان، 1420ق، ص18).

3-3. وقف و تحسينيات در تمدن نوین اسلامی

اين نوع مقاصد يا مصالح همان ارزش‌هايي هستند که در بخش‌هاي مختلف زندگي، مورد پسند عقل سليم انساني بوده و مقتضاي مروت و انسانيت مي‌باشند، مرکز و محور تجمع آن‌ها عمدتاً بخش مکارم اخلاقي و رعايت روش‌هاي پسنديده در بخش عبادات و معاملات هستند. فقدان و عدم تحقق اين‌گونه ارزش‌ها اگرچه زندگي عملي بشر را در حد فقدان يا عدم تحقق مقاصد يا مصالح از نوع ضروري و احتياجي گرفتار چالش و خطر نمي‌سازد، اما حيات انساني را از رفتار سازگار با فطرت سليم و عادات کريمه انساني دور مي‌نمايد. مانند به دست کردن انگشتر و استعمال بوی خوش، که وجود آن­ها برای زندگی ضرورت نیست و سبب رفع مشقت و حرج نیز نمی­گردند (جناتی، 1370هـ ش، ص335). قلمرو تحسينيات نيز عبادات، معاملات و جنايات است كه به اصلي و تكميلي قابل تقسيم است. فوائد تحسینیات را می­توان این گونه بیان داشت: یکی به وسیله تحسینیات کمال و جمال و حسن اخلاق و نظام بدیع امت اسلامی آشکار می­شود تا مرغوب دیگران برای دخول به امت اسلامی قرار گیرد (ابن عاشور، 2004م، ص82). دوم تحسینیات خادم حاجیات و ضروریات هستند و سوم اینکه اختلال در تحسینیات، باعث اختلال در حاجیات می­شود (شاطبی، 1997م، ج2، ص17). در تحسینیات جنبه­های زیبایی، تزیین و تکمیل وجود دارد، اعتبار و عدم اعتبار آن مساوی است و لکن اعتبار و ترجیح نیکویی و زیبایی به سود و نفع طبعیت و سرشت آدمی است؛ زیرا بشریت همیشه دنبال افزودن حسن و جمال در کار خود می­باشد، مثلا در تحسينات متعلق به وقف، شخض وقف كننده افزون بر خانه و منزل وقفی لوازم و اشیاء زینتی آن را نیز وقف می­کند، تا شخص استفاده کننده علاوه بر رفع ضرورت خود، از زیبایی آن نیز لذت ببرد. وقف در رشد صنعت­های اقتصادی و رشد تمدن در عرصه معماری نقش ارزنده­ای را ایفاء می­کند. در اکثر مساجد مسلمانان از صنعت قندیل و گنبد سازی تا سایر تزیینات بکار گرفته شده است و همچنین بخاطر اینکه اعراب مسلمان فرهنگ و ثقافت غیر عرب­ها را بدانند، هزینه­های آن از طریق وقف تأمین می­شود.  تمام موارد فوق جنبه­ی تحسینیات را پوشش می­دهد که در آن راحتی و زیبایی زندگی مردم از طریق اموال وقف تأمین می­شود (السعد، ۲۰۰۹م، ص۵۳).

۴. نتیجه گیری

از مطالعه مطالب فوق به دست می­آید که یکی از اموالی که در جامعه، دارای مالک خاص نیست و استفاده از آن، حفظ  و تصرف در آن دارای احکام فقهی خاص است، بلکه از نظر فقهی، طبق برخی شرایط و حالات تصرف در آن جايز است، اموال وقفی است. در این تحقیق روی مصارف اموال وقفی با رویکرد مقاصدی بحث شده است؛ زیرا وقف یکی از عقودی است که مقاصدی شرعی را برآورده می­کند، هرگاه وقف در جامعه اسلامی با رویکرد مقاصدی انجام بگیرد، از ارزش بالایی برخوردار خواهد بود و ثمرات ارزنده­ای خواهد داشت که بر هیچ کس پوشیده نیست. وقف در حفظ مقاصد پنجگانه­ی شریعت؛ حفظ دین، حفظ نسل، حفظ عقل، حفظ مال و حفظ عرض که از مقاصد ضروری شریعت است، نقش ارزنده دارد و همچنین حاجیات و تحسینیات با وقف رشد و ترقی می­کند. در هر باب شرعی که در آن حفظ مقاصد شریعت لحاظ کرده شود، در آن باب وقف نقش ارزنده دارد.

روش پسندیده وقف با تأثیر پذیری از جهان بینی اسلامی استوار است و در سرزمین­های اسلامی نقش وقف در مساجد، تکیه­خانه­ها، حسینیه­ها، مدرسه­ها، نظامیه­ها و در ایجاد و بازسازی این­ها و تأمین معیشت زندگی خادمین این­ها و دست گیری فقراء، بی­نوایان و سایر موارد دیگر جهت رفاه و آسایش مردم در تمدن اسلامی انجام گرفته است و تمدن نوین اسلامی که در برابر تمدن سکولار غرب قرار دارد، مصادیق و موارد روش جمع­آوری موقوفات، روش مصارف، روش اداره و حساب­دهی به مردم افزوده شده است. شریعت اسلامی این ظرفیت وقف را ایجاد نموده است تا تمدن نوین و قدیم از آن طبق شرایط خود استفاده نمایند، ولی در تمدن نوین اسلامی وقف حصارهای استنباطی قدیم را باید بشکند، تا در عرصه­های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… نقش تمدنی خود را بازیابی کند و یکی از این بازیابی­ها حرکت با رویکرد مقاصدی است.

بررسی­ها نشان می­دهد که در گذشته نهاد وقف در امور مسلمانان نقش خیلی مؤثر و فعال داشته است، ولی امروز این تمرکز کمتر وجود دارد و شناخت ما نسبت به فلسفه­ی وجودی وقف دچار کاستی شده است. از همین جهت پیشنهادات دیل برای نهادینه شدن نهاد وقف در تمدن نوین اسلامی مطرح می­گردد:

 پیشنهادات:

۱. در باب وقف کسی فتوی می­دهد و از مصارف وقف پرسیده می­شود، باید با نگاه مقاصدی اصدار فتوی نماید.

۲. دانشگاه­های علوم اسلامی از دانشجویان مطالبه نمایند که رساله­های علمی شان را در مورد وقف بنویسند.

۳. همایش­های علمی- پژوهشی برگذار گردد و در محورهای متعدد وقف مقاله نوشته شود، تا این مفهوم در تمدن نوین اسلامی نهادینه شود.

۴. تحلیل مبانی بنیادهای وقفی و نقش آن­ها در تمدن نوین اسلامی.

۵. تأسیس سازمان بین المللی اوقاف در سطح دنیا مانند صندوق بین المللی پول. 

۵. منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن الخوجة، محمد الحبیب، لمحة عن الوقف والتنمیة فی الماضی والحاضر/ ندوة اهمیة الاوقاف الاسلامیة فی عالم الیوم، ۲۰۰۱م.
  3. ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، بیروت، دار صادر، بی­تا.
  4. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمۀ ابن خلدون، بی­جا، دیجیتال، 1394هـ ش.
  5. ابن عاشور، محمد الطاهر بن محمد، مقاصد الشرعیة الاسلامیة، تونس، دار التونسیة للتوزیع، ۱۹۷۸م.
  6. ابن قدامة، موفق الدین عبد الله بن احمد مقدسی، المغنی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴هـ ق.
  7. الابیانی، محمد زاید، مباحث الوقف، چاپ سوم، قاهره، عبدالله وهبه الکتبی، 1343 هـ ق.
  8. اکبری، محمد تقی، فرهنگ اصطلاحات علوم و تمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1370هـ ش.
  9. بخاری، محمد بن إسماعيل، صحیح البخاری، چاپ اول، بیروت، دار طوق النجاة، 1422هـ ق.
  10. پل فولیکه، فلسفه عمومی، ترجمه یحی مهدوی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶هـ ش.
  11. توین بی، آرنولد، تحقیقی در باب تاریخ، ترجمه وحید مازندرانی، بی­جا، انتشارات توس، 1356هـ ش.
  12. جرجانی، علی بن محمد الشریف، کتاب التعریفات، بیروت، مکتبه لبنان، 1413هـ ق؛ مصر، مطبعۀ خیریۀ جمالیۀ، 1306هـ ق.
  13. جوهری، اسماعل بن حماد، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، چاپ چهارم، بيروت، دار العلم للملايين، 1990م.
  14. خادمی، نور الدین، علم المقاصد الشرعیة، ترجمه سهیلا رستمی، تهران، نشر احسان، ۱۳۹۷هـ ش.
  15. الخطیب، عزالدین، «مشروعیة الوقف وطبعیته وانواعه ومشکلات وحلول»، مجلة هدی الاسلام، شماره۹، سال ۱۳۹۸هـ ش.
  16. الدراجی، احمد، الربط والزوایا والتکایا البغدایة فی العهد الثمانی، بغداد، دارالشروق الثقافیة، ۲۰۰۱م.
  17. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377هـ. ش.
  18. دیکسون، عبدالأمیر، دراسات فی تاریخ الحضارۀ العربیۀ، بغداد، جامعۀ بغداد، 1980م.
  19. راغب اصفهانی، حسين بن محمد بن المفضل، معجم مفردات الفاظ القرآن، محقیق ندیم، مرعشی، دمشق، دارالقلم،1413هـ ق.
  20. ریاحی سامانی، نادر، نقش وقف در تأمین نیازهای روز، چاپ اول، تهران، سفیر صبح، 1382 هـ ش.
  21. ریسونی، احمد، اهداف دین از دیدگاه شاطبی، ترجمه سید حسن اسلامی و سید محمد علی ابهری، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1376هـ ش.
  22. زحیلی، وهبه، الفقه الاسلامی وادلته، دمشق، دار الفكر، بی­تا.
  23. زلمی، مصطفی ابراهیم، اصول فقه كاربردی، ترجمه احمد نعمتی، تهران، نشر احسان، 1394 هـ ش.
  24. السباعی، مصطفی، من روائع  حضارتنا، بیروت، دارالکتب الاسلامی، ۱۹۷۸م.
  25. سبکی، علی بن عبدالکافی، الابهاج فی شرح المنهاج، تحقیق احمد جمال زمزمی، چاپ اول، مکه مکرمه، دار البحوث للدراسات الاسلامیه وإحیاء التراث، بي­تا.
  26. سرجانی، راغب، روائع الاوقاف فی الحضارة الاسلامیة، بی­جا، الشرکة نهضة مصرللطباعة والنشر والتوزیغ، 2۰۱۰م.
  27. السعد، احمد محمد، «الملامح الاساسیة بین نظام الوقف والاقتصاد»، مجلة مؤنة، الاردن، العدد ۸، ۲۰۰۳م.
  28. السعد، احمد محمد، المقاصد الشرعیة للوقف، المؤتر الثالث للاوقاف بالمملکة العربیة، الجامعة الاسلامیة، ۲۰۰۹م.
  29. السعدی، عبدالملک، الوقف وأثره فی التنمیة، بغداد، الدارالوطنیة،۲۰۰۰م.
  30. السکری، عبدالسلام، نقل وزراعة الاعضاء الادمیة من منظور اسلامی، بی­جا، الدار المصریة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۹م.
  31. السید، عبدالملک، الدور الاجتماعی للوقف، جدۀ، الحلقة الدراسیة لتثمیر ممتلکات الأوقاف، ۱۴۰۴هـ ق.
  32. الشاطبی، إبراهيم بن موسى اللخمي، الموافقات في أصول الفقه، تحقيق عبد الله دراز، چاپ اول، قاهرۀ، دار ابن عفان،  1417هـ. ق.
  33. شوقی، احمد دنیا، اثر الوقف فی انجاز التنمیه الشامله، ریاض، مجله البحوث الفقهیه المعاصره، 1415هـ ق.
  34. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1390هـ ق.
  35. طرابلسی، ابراهیم بن موسی، الإسعاف فی احکام الوقف، بیروت، دارالرائد العربی، ۱۴۰۱هـ ق.
  36. الطیار، عبدالله بن محمد، البنوک الطبیة البشریة واحکامها الفقهیة، الریاض، دار الوطن، ۱۴۱۴هـ ق.
  37. عالمی، سید علی رضا، «رهیافتی بر تمدن و تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر»، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، سال سوم پائیز و زمستان، 1386 هـ ش.
  38. عباسی، رسول و بابک علیا دونیقی، «کتاب وکتابخانه در تمدن اسلامی وجایگاه آن در ایران»، مجله­ی پژوهش نامه تاریخ، بی­تا.
  39. علمداری، کاظم، بحران جهانی و نقدی بر گفتگوی تمدن­ها، بی­چا، بی­جا، نشر توسعه، 1381هـ ش.
  40. علی أنس، بنوک الدم فی الکویت، مجلة العربی، العدد۱۹، بی­تا.
  41. العمر، اسهام الوقف فی العمل الأهلی والتنمیة الاجتماعیة، الکویت، الامانة العامة للأوقاف، ۲۰۰۰م.
  42. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، المستصفی فی علم الأصول، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1417هـ ق.
  43. الفوزان، صالح، الفتاوی، المتعلقة بالطب واحکام المرضی من فتاوی، الریاض، دار المؤید، ۱۴۲۴هـ ق.
  44. فهمی، واحمد، حکم العلاج بنقل دم الانسان او نقل اعضاء او اجزاء منها، مجلة المجمع الفقهی، ۱۴۰۸هـ ق.
  45. قرائی مقدم، امان الله، جامعه شناسی آموزش وپرورش، تهران، انتشارات کتابخانه فروردین، ‍۱۳۷۵هـ ش.
  46. قشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی­تا.
  47. الکرکی، علی بن حسن، جامع المقاصد، قم، مؤسسة آل بیت،۱۴۱۰هـ ق. 
  48. المصری، رفیق، الاوقاف فقها واقتصادا، دمشق، دار المکتبیة، ۱۴۲۰هـ ق.
  49. مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات‌القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360هـ ش.
  50. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، انتشارات اَدِنا، 1386هـ ش.
  51. مناع، قطان، التشریع والفقه فی الاسلام، قاهره، مکتبة وهبة، 2001م.
  52. الموسوعة العربیة العالمیة، الریاض، مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر والتوزیع، ۱۴۱۹هـ ق.
  53. موسوی، سید محمد جمال، بررسی مقایسه­ای عوامل سقوط تمدن­ها از دیدگاه  ابن خلدون و توین بی، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، 1393هـ ش.
  54. مهینی، محمد علی، گفتگوی فرهنگ و تمدن ها، تهران، نشر ثالث، 1379هـ ش.
  55. النسائي، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن، سنن النسائي الكبرى، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلمية، 1411هـ ق.
  56. الننشة، محمد بن عبدالجواد، المسايل الطبیة المستجدة فی ضوء الشریعة الاسلامیة، من سلسلة اصدارات مجلة الحکمة بربطانیا، ۱۴۲۲هـ ق.
  57. وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، کویت، دار السلاسل، 1404-1427هـ ق.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا