برخی از حدیث ( ناقصات عقل و دین) درباره عقل زنان برداشت درستی ندارند! گمان می کنند منظور این است که زنها به اندازه مردها عاقل نیستند در حالی که زن ومرد ازنظر میزان عقل یکسانند و عیبی درعقل زن نیست بلکه نقصان دارد.
عیب غیراز نقصان است عیب یعنی کاستی اولیه وذاتی درحالیکه نقصان کاستی ثانویه و اکتسابی و تحت تاثیر عوامل دیگر است. زن ناقص العقل است وباید باشد ناقص العقل است چون وافرالشعور بوده واحساس وعاطفه بالاتری نسبت به مرد دارد واین عاطفه اضافی توانایی عقل زن را می کاهد تابتواند کارهایی راکه فقط به وسیله احساس انجام می شود عملی کند کارهایی چون سنگ صبور بودن برای همسر خسته وملول از بار مسوولیت زندگی، تحمل سختیهای تربیت وپرورش فرزندان و اسوه ایثار وگذشت وعامل سکینه مندی زندگی مشترک خانواده و…. اینهاکارها ولوازم زندگی وبقای سلامت خانواده وجامعه است که اگر زن مثل مرد می بود در دنیا هرج ومرج میشد .
به همان اندازه که عقل دردنیا ارزش بوده ولازمه زندگی است به همان اندازه احساس لازم است امااین احساس باید در زن بیشتر باشد تامرد بتواند مردبماند واین دو نیمه مکمل هم بتوانند به دنیا رنگ آبادانی دهند. نقص دردین زن با هدف تداوم نسل پاک بشری است تا با هر بار خانه تکانی محل پرورش اشرف مخلوقات، بتواند وسیله اهداکننده انسان سالم وتوانمند به جامعه باشد و بار درد ورنجش را هر ماه زن ناقص العقل عاشق فرزند تحمل میکند وگله ای هم ندارد پس ناقص العقل بودن زن افتخاری است برای او همانطور که ناقص الشعور_احساس_ بودن برای مرد افتخار است و نیاز زن به وی به عنوان تکیه گاه قوام زندگی با این نقص در شعور یااحساس وکارآمدی عقل تامین می شود. خدا راشاکریم از این خلقت زیبا وکارآمدش که واقعا باید گفت فتبارک الله احسن الخالقین
دنیا با زن ناقص العقل ومرد ناقص الشعور زیبا وکارآمد است. هرکدام را باید درجای خود وفطرت خلقتی خود نگه داشت.واقعا نگاه غلط و یک جانبه و محدود وبسته برخی مسلمین به نصوص دینی همانند نگاه همان کسانی است که تحت عنوان شعار دفاع از حقوق زن، میراث ارزشمند فقه اسلامی را که از قطعاتی منسجم ومرتبط به هم شکل گرفته ازهم گسیخته می نگرند واصل حکم رارها کرده وفرع را بزرگنمایی میکنند عام رارهاکرده فقط خاص را می نمایانند. همان کاری که بامباحث ارث ،نفقه،مهریه،شهادت و… میکنند. درارث اصل آیات ارث را که بیشتر درجهت احیا وابقای حق میراث زنان نازل شد نادیده گرفته و قاعده للذکر مثل حظ الانثیین که استثنایی برکل قوانینش است را برجسته نموده ووانمود میکنند زن نصف مرد ارث می برد درحالیکه لفظ آیه می فرماید مرد به اندازه دو زن می برد و این دو گفتمان متفاوت است وتفاوتش رابا قطعه دیگر پازل فقه که وجوب نفقه زنان برمردان است بایدفهمید آنجا که شارع هیچ زنی راملزم به دادن نفقه خودش نکرده چه رسد به دیگران مگردرشرایط خاص. وبرعکس نفقه اوبر عهده هرمردی که درزندگیش باشد است برعهده شوهر یا پدر یا برادر یا عمو ویا …نهایتا اگر کسی را نداشت برعهده بیت المال است پس ارث حقوق مالی بیشتری برای زن ایجادکرده تا مرد، چون زن همان نصف رابرای خود نگه میدارد ولی مردموظف است آن راخرج زنان وفرزندانش کند فتامل! این ایرادنگاه فمینیستی است که قطعات فقه اسلامی درحوزه حقوق زنان راپاره پاره می نگرد وطبعا این مکتب والا را درجهت پایمالی حقوق زن می بیند.
برخی برادران دینیمان هم بانگرشی مردسالارانه این چنین نصوص دینی راکه مرواریدهای یک رشته اندجداگانه نگریسته واز آنها برداشت میکنند و بااین نگاهشان هم خودشان دچارخود بزرگ بینی به نسبت زنان می شوند وهم زنان جامعه رادچارخطای شناختی نسبت به دین اسلام نموده و ازآن گریزان میکنند چرا که اگر مردهاواقعا والاتر اززنان می بودند دیگر زن خطاب آیات واحادیث نمی بود. کاش همه جانبه تر وحکیمانه تر وباعلم وابزارهای متعدد علمی برداشتهایمان از نصوص دین را به تشنگان حقیقت ومحبوبان خدا معرفی میکردیم درغیراینصورت سکوتمان بهتراست. شعارهای فمنیستی چقدر بی اساس و واحساسی است، این برداشتهای سطحی وغیراصولی ازنصوص به همان اندازه سست و احساسی است ودردی را ازجامعه دوانمیکند بلکه مشکل ساز هم هست به همان اندازه روشنفکری بدون پشتوانه قرآن وسنت.
درقرآن کریم از جامعه زنان زنهای نمونه ای چون آسیه ومریم و ملکه سبا راذکر میکند تامردان بدانند که گاهی زنی چون آسیه دراوج مهد فساد عقیده واخلاق، اسوه اخلاق وایمان می شود و زنی چون مریم بدون حضورمردی به عنوان شوهر، مردی چون عیسی را پرورش می دهد و زنی چون ملکه سبا که در بالاترین مقام سیاسی است از او در قرآن به عاقلی و اهل مشورت بودن یاد میشود و زنی است که با مدیریت درست بحران نه تنها جلوی نابودی کشورش را میگیرد بلکه با پذیرش حقانیت سلیمان نبی، تسلیم خدا میگردد و سعادت را برای خود و امتش به ارمغان می آورد و اتفاقا اگر عقل زن عیب داشت خداوند ملکه بودن او را می بایست زیر سوال می برد نه اینکه چهره انسانی دوراندیش را از او به تصویر بکشد. و همین داستان کافیست تا به ما نشان دهد زن، ذاتا عاقل و دوراندیش و توانا در مدیریت حتی مملکت است .
خداوند زنی چون زن لوط را مثال زن بد آورده تا بگوید زن حتی اگر شوهرش پیامبرهم باشد زن بد، بد میرود و مردهای خوبی چون انبیا وصحابه ومردان بدی چون فرزندان نوح و قارونها وفرعونها وهامانهاو مردان قوم لوط و… ذکر نموده تا هر مسلمانی بداند که خوب بودن یا بد بودن ربطی به مرد یا زن بودن ندارد و هم زن وهم مرد مستعد خوب یابد بودن هستند وتنوع ماده ونر در جنس انسان بودن آنها تاثیرندارد هردوانسانند ومورداکرام خالقشان ونگاه مردسالارانه یا فمنیستی به این دو نوع مخلوق اکرام شده الهی ،نوعی تفکر نژادپرستانه ابلیسی است که نهایتش را همه میدانیم.
خلاصه اینکه ز یبایی دنیا در وافرالشعور بودن زن است..
اصلا تفاوت زن ومرد درعقل نیست در احساس وعواطفه و زن بخاطر هورمون زنانه، عاطفه قویتر داره واین افزایش عاطفه عوارضش را در کارایی عقل زن نشان میده والبته این لازمه کمال است چون اگر شعور زن فقط در حد مرد بود همه چی بهم میخورد
چه اصراری دارین که زیبایی راهمیشه درتمامیت ببینید باورکنید که خیلی مواقع زیبایی وکمال در نقصانه چون اگر همیشه همه چی تمام شود نمیشود خیلی چیزها ناممکن می گردد در ضمن باز هم می گویم که معنای نقص و شعور وعقل را بهتر است در کتب مفردات ولغت بازبینی کنید تابدانید که نقص غیر از عیب است وعقل، کنترل گر وترمز شعور است و شعور در زبان عربی، غیر از شعور در فارسی است .شعور در عربی وآیات قرآن به معنای احساس وعواطف است نه معنای امروزش در فارسی که دوراندیشی است . و براساس معنای عربی اش، زن وافر الشعور و مرد ناقص الشعور است وهمین باعث میشود زن ناقص العقل باشد چون شعور زیادتر از حدش نسبت به مرد، گاهی قدرت عقلش را که درحقیقت اندازه مرداست می کاهد تابتواند صبورانه و مشفقانه فرزند پروری کند بتواند زنان ومردان سیراب محبت را تحویل جامعه دهد وباید زن وافرالشعور وتبعا ناقص العقل باشد تا کانون خانواده را گرم نگه دارد هم برای شوهر وهم فرزندان . ومن به عنوان زن به خود با همین خلقت زیبایم افتخار میکنم وخدا راشاکرم
والله اعلم
📝 دکتر ژیلا مرادپور